قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

و باز هم سردرگمی...


سلام. امروز خیلی سردرگم و گیجم!!!! حدودا 1 روز و نیمه که واقعا نمیدونم قاعده شدم یا نه!!!!!!!!!! از شنبه شب که فکر کنم قاعده شدم تا الان ببخشید، شرمنده ولی خونریزی ام خیلی کم بود و حتی به اندازه یه پد هم نشد!!!!!! نمیدونم این پری بود یا هنوز باید منتظرش بمونم

تا قبل از شروع اقدام، همیشه همه چی به موقع و مرتب بود ولی این چند ماه اخیر که از دارو استفاده میکنم همه چی بهم ریخته حس بدی دارم. دلم نمیخواد الکی امیدوار بشم و بعد بیشتر از قبل ضربه بخورم خدایا خودت کمکم کن و هرچی که صلاحمه تو مسیر راهم قرار بده

الان واقعا نمیدونم باید چی کار کنم!!! چون مطمئن نیستم پری بوده یا نه، هنوز به دکترم هم زنگ نزدم برام دعا کنین

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

بعد نوشت: "تا حالا (3 شنبه صبح) خونریزی من در حد همون چند قطره بوده و امروز هم رو دستمال توالت خونابه دیدم!!!! دیگه داره عصبیم میکنه. انگار داره بازیم میده این دیگه چه مدلیه آخه

نامه اول به فرزندم

سلام عشق مامان. حالت خوبه عزیزم؟ این اولین نامه ایه که برات مینویسم. برای تویی که هنوز به من و بابایی افتخار حضور ندادی و شاید هم هیچوقت نخوای بیای پیشمون!!!! دیشب اولین نشونه های نبودت اومد سراغم و بدجور حالم رو گرفت. خیلی سعی کردم به خودم مسلط باشم، حداقل به خاطر بابایی. سرم که به بالشت رسید اشک امونم رو برید.

کوچولوی نازم نمیخوام ناراحتت کنم. عزیز مامان، میدونم که تو آسمونا جات راحته، میدونم که دوست نداری بیای تو دنیای آدما. میدونم دلت میخواد یه فرشته کوچولو باقی بمونی. دنیای آدما پر از نیرنگه، پر از قتل و غارت، پر از بدی!!! نمیدونم شایدم خودخواهی منو باباییه که به خاطر خودمون میخوایم تو رو وارد این دنیای زشت کنیم!!! حق داری مامان. حق داری که نخوای پاتو تو دنیای زشت ما آدما بذاری. آدما خیلی نامهربون شدن. آدما خیلی وقته که جز خودشون دیگه هیچی براشون مهم نیست. خیلی وقته که آدما از آدما دور و دورتر شدن

ولی مامان، دل منو بابا خیلی برات تنگه میدونم که تو این دنیای پر از بدی نمیتونم بهت قولی بدم!!!ولی مطمئنم با همه وجودم ازت مراقبت میکنم. برات میجنگم و نمیذارم زشتی های این دنیا باعث آزارت بشه. عزیز دلم شاید مامانت خیلی خودخواهه ولی تو باهاش مهربون باش. مامانی 7 ماهه که انتظارت رو میکشه. دلت میاد هر ماه اشکاشو ببینی؟! مامانی خسته شده و ناامیده. احساس میکنه باهاش قهری!!! عزیزدلم نمیدونی که چقدر دوست دارم. نمیدونی که چقدر حسرت روزی رو میکشم که تو شکمم حست کنم. تو باشی، خود خودت، نه توهمت!!! امروز آسمون دل مامانی بدجوری ابریه. ببخش اگه با درد و دلام ناراحتت کردم. میدونم تو آسمونا همه چی خوبه ولی دلم میخواد بهت بگم مواظب خودت باش گلم. میبوسمت و خدانگهدار

 شکلک دوستی

  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

این ماه زودتر از همیشه، 25 سیکلم، وقتی که اصلا منتظرش نبودم، همه چی تموم شد.

سونو گرافی روز 13 سیکل

سلام. روز دوشنبه، 13 سیکل من بود و به دستور پزشکم سونوگرافی از تخمدان و رحم انجام دادم. جواب سونو این بود: "رحم به طول 63 میلیمتر سایز و اکوی میومتریال طبیعی دارد. اندومتر به ضخامت 5 میلیمتر و منظم مشهود است. در تخمدان راست یک فولیکول 15 میلیمتری دیده می شود. در تخمدان چپ حداکثر سایز فولیکول 4 میلیمتر است. مقدار کمی مایع آزاد در کلدوساک خلفی مشهود است."

خلاصه اول بگم که اینقدر آب خورده بودم که داشتم میترکیدم وقتی دکتر مربوطه داشت سونو رو انجام میداد شنیدم که گفت سمت راست 15 میلیمتر!!! منتظر بودم که بگه سمت چپ بالای 20 میلیمتر که!!!!

شاخ درآوردم خدایا یعنی من فولیکول بدرد بخوری ندارم؟؟؟!!! یعنی تنبلی تخمدان دارم؟؟؟!!! پس چرا کیت تخمک گذاریم مثبت شد چرا جواب نمونه برداریم چیز دیگه ای بود!!! تو همین فکرا بودم که با حالت عصبانی بهم گفتن برو نصف مثانتو خالی کن و سریع برگرد آب خوردن زیادی هم کار دستم داد

خلاصه مات و مبهوت مونده بودم که یعنی چی؟؟!! من از چندقلوزایی میترسیدم و حالا!!!!!

صبح با مطب دکترم تماس گرفتم و متن سونو رو برای منشی اش خوندم و اونم گفت نمیخواد آمپول بزنی، تا 20 سیکلت اقدام کن و قاعده شدی زنگ بزن!!!! همین!!! بی هیچ توضیحی!!! و منم مثل همیشه جرات نکردم سوالی بپرسم!!!

خلاصه اینم از سونو ما!!!! وجود مایع آزاد در کلدوساک خلفی نگرانم کرده بود که راجع بهش جستجو کردم و دوست عزیزم "سمیرا" هم برام سوال کرد و ....

باز هم تعجب!!!! انگار یه فولیکول قبل از 13 سیکلم آزاد شده!!!!! خدایا نمیدونم این اتفاقا تا کدوم کوچه سردرگمی ادامه داره!!!! و نکته غمگین این ماجرا اینه که من این ماه فقط 7 و 12 سیکلم اقدام داشتم و احتمالش زیاده که این ماه رو به همین سادگی از دست داده باشم یه مساله دیگه هم هست که نگرانم کرده!! الان 2 ماهه که روز 14 سیکلم بعد از اقدام ببخشید روی دستمال خونابه میبینم  نمیدونم علتش چیه و حسابی نگرانم . اون ماه هم دقیقا همیجوری شدم، به دکترم هم گفتم ولی اهمیتی نداد و گفت مهم نیست!!! حالا تو نت خوندم که از علایم زخم یا پولیپ میتونه باشه و ترس بیشترم اینه که مطمئن نیستم که خون از منه یا همسرم امروز فقط از خدا خواستم که سلامتی خودم و مخصوصا همسر عزیزتر از جونم رو اولویت زندگیم قرار بده. اگه یه تار مو از سر مهدی کم بشه من میمیرم. خودت سایه پر مهرش رو برام حفظ کن خدا جون

دوستای خوبم کسی میتونه منو راهنمایی کنه بالاخره این ماه من تخمک گذاری داشتم یا نه؟؟؟!!! کسی هست که مثل من خونابه ببینه؟؟!!

سر دو راهی


سلام. نشد که نیام دکترم گفته بود اگه پری اومد بهش خبر بدم. منم شنبه زنگ زدم و بهش گفتم و اونم گفت سریع برم پیشش. خلاصه با اینکه تمایلی نداشتم ولی رفتم. در ادامه درمان برای کم بودن ترشحات زنانه دکتر برام قرص اتینیل استرادیول شبی نصف قرص تجویز کردن و یه سری داروهای دیگه که شک دارم مصرف کنم یا نه. من تنبلی تخمدان ندارم و هر ماه تست تخمک گذاریم هم مثبت میشه. دکتر برام قرص های ویتاگنوس شبی یه قرص، لتراکس 2.5 شبی 2 قرص، متروفین هیدروکلراید روزی 2 عدد تجویز کردن و گفتن 13 قاعدگی سونوگرافی انجام بدم و اگه فولیکولام خوب بود 2 تا آمپول HCG نوشته که قرار شد بهش خبر بدم و بگه با آمپولا چی کار کنم!!!!!!
من پلی کیستیک نیستم و ماهانه قاعده میشم و فکر نمیکنم مشکل تخمک گذاری داشته باشم. به شدت از چندقلو زایی وحشت دارم  نمیدونم مصرف کنم یا نه؟! شنبه شب از فکر و خیال زیاد، اصلا خوابم نبرد. همش میترسم که چندقلو بشن من نمیتونم از پس چند تا بچه بربیام. میدونم شاید با خودتون بگید چقدر ناشکرم و یا اینکه هنوز که یکی شم نشده!!!! برو دعا کن یکیش هم بشه!!!!!

چی بگم والا. اینم شد دغدغه جدید من اصلا نمیدونم منی که مشکل تخمک گذاری ندارم چرا باید این آمپولو بزنم؟؟؟؟؟!!!! یا قرص بخورم ؟؟؟؟!!!! سر از کار این دکترا در نمیارم!!! انگار یه سیکل مشخصی دارن و طبق اون جلو میرن و اصلا شرایط بیمار براشون اهمیتی نداره!!!! خیر سرش دکتر معروف شهره و از شهرهای دیگه هم میان پیشش!!!!

دیروز تصمیم گرفتم داروهارو مصرف کنم و برم سونو. اگه بیشتر از یه فولیکول بالغ داشتم آمپول نمیزنم خدای مهربون خودش یکی رو انتخاب میکنه، اگه صلاح بدونه. اگرم فقط یکی بود که ترسی نداره.کسی میدونه دقیقا روز 13 سیکل اندازه فولیکول بالغ چقدره؟ من همیشه 14 سیکلم تخمک گذاری دارم. خدایا نمیدونم چی کار کنم. سر دو راهی موندم. خودت ختم به خیرش کن خدااااااا

خلاصه دیدم فکرم بیش از پیش مشغوله و سر نزدن به وبلاگ هم دردی رو دوا نمیکنه و فقط دارم خودمو گول میزنم پس تصمیم گرفتم بیام و حداقل از دوستام نظرخواهی کنم. نظر شما چیه بچه ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟

از جمعه دندون درد امونم رو بریده. دو تا دندون آسیاب کنار هم داشتم که حدودا 1 سال پیش عصب کشی و روکش کردم. ولی حالا اونقدر درد میکنه که اشک میریزم و دیشب از درد اصلا نخوابیدم و الان به لطف نوافن سرپام!!!! دیروز که پیش دکترم رفتم روکش رو برداشت و گفت بهش فشار اومده!!!! چند روزی بی روکش باش تا دردش آروم شه و دوباره روکش رو بذاره،فعلا گفته یه پنی سیلین و یه دگزا بزنم. ولی درد من اصلا کمتر هم نشده!!!! احساس میکنم لثه ام عفونی شده و خوب عصب کشی نکرده و ماله همونه که بازم درد گرفته ولی خودش میگه مشکلی نیست!!!!! خدایا حکمتت رو شکر. اگه الان حامله بودم چی کار میکردم؟؟؟!!! به قول همسری خودش صلاحمون رو میدونه و میدون کی بهمون نی نی بده

مصرف قرص ها هم باعث شده اشتهام کم بشه و مدام تهوع دارم بوی غذا و فست فود حالم رو بد میکنه درست مثل حامله هاااااا که از عوارض قرصامه. برام دعا کنین، خیلی حال خوبی ندارم دندون درد، تهوع و بدتر از همه تصمیم گیری خدایا خودت بهترین راه رو جلوی پام بذار شما اگه جای من بودین چی کار میکردین؟؟؟

شاید بتونم

سلام دوستای خوبم. میخوام این ماه بیخیال شم و اگه بتونم به نی نی فکر نکنم!!! واسه همینم تصمیم گرفتم فعلا به وبلاگم سر نزنم. نمیدونم موفق میشم یانه. حس معتادی رو دارم که میخواد ترک کنه منم میخوام فکر نی نی رو ترک کنم. میخوام بیخیالش بشم. بی محلش کنم شاید نازشو کم کنه نمیدونم میتونم یا نه ولی میخوام سعی خودمو بکنم. دلم براتون خیلی تنگ میشه. ایشالا وقتی برگشتم ببینم همه منتظرا، مامان شدن و همه مامانا و نی نی ها حالشون خوبه برام خیلی دعا کنین امیدوارم فردا نیام بگم طاقت نیاوردم