قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

یک ماه تا یکسالگی

امروز رسما امید زندگی مامان،  11 ماهگی رو تموم کرد و وارد 12 ماهگی شد.  11 ماهگیت مبارک نفس مامان.  ماشاا...ش باشه حسابی شیطون بلا شده و خیلی برای مستقل راه رفتن (بدون کمک گرفتن از دیوار و... )  تلاش میکنه. "ماما" و " می می " رسما منم خخخخخ و میره سمت تلفن و با ماما می می گفتن به مامان میفهمونه که باید بیاد پیش من!!!! 

این روزها که خیلی درگیر کار خونه بودم بیشتر پیش مامانم میموند و زیاد بهونه منو میگرفت.  مامان هم میاوردش پیشم یه کم شی شیری میخورد، یکم شیطونی میکرد و میرفت.  مامان فدای شیطونیات. 

وقتی زنگ رو میزنم میدونه وقت اومدنمه و چنان بی طاقت میشه که دیگه نمیشه نگهش داشت.  با چنان ذوق و خنده ای چاردست و پا به طرفم میاد که دلم غنج میره.  من فدای خنده هات.

کادو شب چله اش، براش مینی استخر خریده بودم ولی باهاش بازی نکرده بود اصلا. یعنی خودم آبش نکرده بودم،  فکر میکردم زوده!!!  دختر عمو فاطی (دختر عمو مامانم)  از شمال اومد و سوغاتی براش یه مینی استخر آورد که خونه مامان آبش کردیم و گذاشتیم تو آفتاب که آبش گرم شه.  وای نمیدونین این بچه با چه ذوقی آب بازی میکرد!!! بمونه که کلی هم آب خورد!!!  دهن  باز ذوق میکرد و میخندید و آب میپاشید. قربون  خنده هات پسر نازنینم.  آخر کار هم با گریه استخر رو ترک میکرد!!! 

جدیدا یاد گرفته از مبل و وسایل بالا میکشه!!!  میره رو مبل مامان اینا و کلید کولر رو میزنه!!! خلاصه حسابی وروجک شده. 

این روزها خیلی خیلی شیرین و خواستنی شده.  این دوران، از بهترین دوران بچه هاست.  امید که هر زنی که دوست داره،  این روزها رو تجربه کنه... 


نظرات 7 + ارسال نظر
زاهارا دوشنبه 8 شهریور 1395 ساعت 23:48

وای عزیزدلم قشنگ شیرینی رومیشه توچشماش دید شیطونی هاشون خیلی خیلی شیرینه الهی همه تجربه اش کنند الهی خدا برای شماحفظش کنه

مرسی گلم به تمام معنا شیرینن، در کنار گل پسری شما

ازاده دوشنبه 1 شهریور 1395 ساعت 21:04

۱۱ ماهگیت مبارک شیطون خودم.
خونه جدید مبارک. ایشالله تو این خونه هم بهترین خاطراتتون رقم بخوره

ممنون عزیزم ایشالا

الهه یکشنبه 31 مرداد 1395 ساعت 15:58 http://elahesong.blogsky.com

سلام اجی خوبی اره اجی خیلی سریع میگذره انگار همین دیروز بود فهمیدم ابجیم حامله اس و ابان بی قراری میکردم که کی میاد اما چشم رو هم گذاشتم به دنیا اومد و بزرگ شد
اجی امیدوارم وضعتون خوب بشه و بتونید یه جشن خوب واسه تولد نویان بگیرید

مرسی عزیزم

فافا یکشنبه 31 مرداد 1395 ساعت 10:56

اییییییییییییییییی جان آب بازی
خسته نباشی خانومی
اسباب کشی واقعا سخته
مخصوصا با وجود یه فسقل که آدم بیشتر دلش می سوزه تنهاش میذاره و خیلی نمی تونه براش وقت بذاره
منتظر ایده هات هستیم برای تولد نویان جون

ممنون عزیزم اسباب کشی مصیبتهههه. امیدوارم بتونم براش تولد بگیرم اون جوری که دلم میخواد!!! خیلی دستمون خالی شده احتمالا به یه جشن خصوصی کوچولو بسنده کنم

زهرا شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 15:23 http://book-music-movie.blogsky.com/

جالب بود
دوست داشتی به منم سری بزن خوشحال می شم

فاطمه شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 14:28 http://takgem.ir

سلام دوست خوبم♥[گل]
وب بسیار زیبایی داری



به هم سربزن,خوشحال میشم♥[گل]
www.takgem.ir

الهه شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 14:23 http://elahesong.blogsky.com

سلام اجی خوبی ان شاءالله که همیشه شاد و سلامت باشه پسرت اجی چشم رو هم بزاری تولدش هم اومده

واقعا زمان خیلی سریعتر از تصور ما درگذره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد