قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

جشن تولد یکسالگی نویان

میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست. میلادتو معراج دستهای من است وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم



بالاخره قسمت شد و برای نویان عزیزم پنجشنبه اول مهر 1395 جشن تولد گرفتیم. این که میگم قسمت شد، چون تاریخ جشنش ماجراها داشت! اول قرار بود پنجشنبه 18 شهریور براش تولد بگیرم، چون تعطیلی عید قربان بود و خاله شراره و عمه مهناز و عمو رامینش هم کرمانشاه بودن. ولی از اونجایی که تعطیلی خوبی بود، کل اقوام قصد سفر به کرمانشاه کردن و با یه حساب سرانگشتی نزدیک 60 نفر میشدیم!!!! هرچی بالا پایینش کردیم دیدیم از پس این همه مهمون برنمیایم و اگه بفهمن تولد گرفتیم و دعوت نکردیم هم ناراحت میشن. با اینکه قلبا دوست داشتم حتما خالش باشه ولی قسمت نشد و تولد رو لغو کردیم. گفتیم همون روز تولدش، دوشنبه 29 شهریور براش جشن میگیریم که مریض شدن نویان و بابا مهدی به تعویقش انداخت. البته یه عده از مهمونا دوشنبه کرمانشاه نبودن و انداختیم پنجشنبه که اونام باشن (من جمله عمو رامین و نوید و نرگس).



خلاصه بالاخره با 28 نفر مهمون جشن تولدش راه افتاد.خونواده های خاله شبنم، مادرجون و پدرجون، مامانی بابایی، عمو نادر، نوید و نرگس، پگاه، خاله سوری، عمو رامین، عمو آرمین و ندا مهمونای تولدمون بودن. چون مراسم خیلی فامیلی شده بود، دوستامونو قلم گرفتیم که یه وقت معذب نباشن. جشن خیلی خوبی بود و به راحتی برگزار شد. غذا هم از بیرون گرفتیم و خداروشکر همه چی راحت و عالی شد. ظهر نویان رو پیش مادرجونش گذاشتم تا خواب و خوراکش بهم نخوره و شب سرحال باشه. نوید و نرگس (پسرعموم و خانومش) از ظهر اومدن و تو تزیینات خیلی کمکم کردن. جالب بود خونواده خاله سوری (خاله من و شوهرش و دختر خاله هام جوانه و شکوفه)  هم از تهران اومدن  و خیلی خوشحال شدم که تو جشن نویان بودن. خواهرزاده های مهدی هم که همدان بودن گفتن نمیتونن بیان، ولی عصر پنجشنبه بود که مهدی گفت ندا و جمال (دخترعمه نویان و شوهرش و باران دختر نازشون) یه دفعه تصمیم گرفتن بیان و تو راهن، و با اومدنشون کلی خوشحالمون کردن.


اول قرار بود تم تولد نویان رو خرس پو انتخاب کنم ولی چون وسایلش رو گیر نیاوردم، تمش به مینیون تغییر کرد و خدا رو شکر تم قشنگی شد. من و مهدی و نویان هم لباس زرد پوشیدیم و کلی برای خودمون ذوق کردیم.

براتون بگم از بادکنک های هلیومی! من نمیدونستم که این بادکنک ها چند ساعت بیشتر دووم ندارن! از شب قبل رفتم و براش بادکنک هلیومی خریدم و چقدر هم جالبن. اگه مراقب نباشی و از دستت دربره تا جایی که چشمت کار میکنه بالا میرن.  ولی حیف که عمرشون کوتاهه و زود خاصیتشون رو از دست میدن  و افسوس که به تولد نرسیدن!!!



 یه ریسه هم با کمک مهدی درست کردم که توش عکس های نویان رو از نوزادی تا به امروز زدم و خیلی ناز شد.
برای گیفت های تولدش هم یه عکس نوزادیشو با عکس جدیدش کنار هم چاپ کردم و تو کارت های مینیون چسبوندم، تو بوفه گذاشتم و آخر جشن به مهمونا دادم.



پسرم مثل همیشه سنگ تموم گذاشت و اذیت نکرد و جشن تولد یک سالگیش رو به خاطره ای خوب و به یاد موندنی تبدیل کرد. قربون نگاه نازت عروسک مامان.


بعد از اینکه عکس هامونو گرفتیم، نویان خان رو با کیکش تنها گذاشتیم و نویان عزیزم صحنه های جالبی رو خلق کرد.








پسر عزیزم، غنچه نوشکفته نازم،امشب که شب تولدته بهترین ها رو آرزو کن. من هم از خدا بهترین ها رو برات آرزو میکنم.
آرزو میکنم که همیشه و همیشه شاد و سلامت باشی و به همه آرزوهای خوبت برسی. 120 سال بگی و بخندی و هیچ غمی تو دل کوچیکت راه پیدا نکنه. آرزو میکنم که بهترین ها تو زندگیت طلوع کنه و گل خنده مهمون همیشگی نگاه مهربونت باشه و بدون که من همیشه و تا ابد عاشقت میمونم...
پانوشت: سرما خوردم حسابیییییی، تنم درد میکنه، صدام در نمیاد و آبریزش امونم رو بریده. دعا کنین نویان دوباره مریض نشه!!!!

نظرات 7 + ارسال نظر
صبا پنج‌شنبه 8 مهر 1395 ساعت 12:01

همه چی عااااالی و خوشگل
بازم تبریک نویان جونی

زاهارا دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 16:27

خداروشکر یک سال بابهترینها گذشت چقدرباسلیقه چقدرخوب مدیرخوبی هستی خانمی .مواظب خودت باش

ممنون گلم خودمم فکر میکنم مدیر خوبیم ولی بعد تولد نویانی تو اداره پستمو ازم گرفتن به بهونه نویان

mah-tab دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 07:26 http://myonlinediarybook.persianblog.ir/

سلام
یک ساله شدن گل پسری و عمر مادری شما رو صمیمانه تبریک می گم

ممنون گلم

ستاره یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 23:43 http://setareyesepehr@blogfa.com

مبارکه نسیم جان.انشالله جشن فارغ التحصیلیش از دانشگاه

انشاا...

الهه یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 20:59 http://elahesong.blogsky.com

خداروشکر اجی اره اجی میدونم اما نبات داغ و شربت ابلیمو غذاهای آبکی مثل شیربرنج،سوپ یا هر چی که آبکی هست از اونا بخور اجی خیلی زود خوب میشی ان شاءالله اجی

مرسی گلم چشم

فافا یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 17:13

مبارک باشه
همه چیزخیلی عالی وشیک
دستت دردنکنه مامان باسلیقه
چه تم خوبی انتخاب کردی
نویانوببوس ماشاله خیلی نازپسره
به خودت برس فدات شم زودترسرپاشی

ممنون عزیزم لطف داری

الهه یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 14:27 http://elahesong.blogsky.com

سلام اجی خوبی بازم تبریک میگم تولد ۱ سالگی نویانو اجی همه چی تولدش هم مثل همیشه عالی بود خسته نباشی اجی ان شاءالله زود خودتم خوب بشی اجی نبات داغ و شربت ابلیمو هم بخور اجی خیلی خوبن اجی قرص سرماخوردگی بزرگسالان هم بخور اجی اگه گوش و گلوت هم درد میکنه قرص آموکسی کلاو بخور اجی البته اگه واسه ات ضرر نداره اجی

چشم آجی ولی گوش و گلودرد ندارم خدا رو شکر، سرما خوردگی هم دوره داره دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد