قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

کرمانشاه نازنینم تسلیت


از زلزله و عشق خبر کس ندهد/آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای

اینکه دیشب چقدر ترسیدم بمونه، چقدر جیغ کشیدم و گریه کردم بمونه، اینکه چقدر نگرانی کشیدم بمونه، اینکه تا صبح تو خیابون و تو ماشین کوفته شدم بمونه، با غم مردم چی کار کنم که داره دیوونم میکنه!!!!خدایا صبر بده!!!

 دیشب زلزله 7.3 ریشتری ساعت 21:48 مورخ 21 آبان 1396 استانم رو لرزوند.

پ.ن: ما سلامتیم خدا رو شکر. ممنون که یادم بودید. برای مردم سرپل ذهاب دعا کنین آمار فوتیش بالاست. اینقدرگریه کردم دارم دیوونه میشم و اگه گروه خونیoمنفی دارید خواهش میکنم خواهش میکنم اهدا کنین....

بعد نوشت:آدمی از ثانیه ای بعد خبر نداره!!!تو دستشویی بودم که لرزه ها شروع شد. داد زدم مهدی زلزله و جواب داد سرجات بمون!!!مغزم دستور نمیداد. فقط نویان فقط نویان!!!نفهمیدم چه طور اومدم بیرون. تا به مهدی و نویان برسم چندین بار افتادم و به در و  دیوار خوردم. مهدی خودشو سپر نویان کرده بود.من هم شدم سپر مهدی. برق رفت. صدای شکستن و جیغ و گریه نویان تنها صدایی بود که میشنیدم.30 ثانیه ای که لرزید مثل یه عمر گذشت!!!تو زندگیم اینقدر نترسیده بودم. کاج مطبق تو پذیرایی، لوسترها،مثل تاب میرفتن و میومدن و من گفتم همه چی تموم شد!!!گلدونام، آیینه شمعدونم و ... شکست. تابلوها کج شد. آب آکواریوم بر اثر حرکت ریخته بود رو سرامیک و منو نقش زمین کرد. پاهام درد میکرد. هول کرده بودم به سختی نویان رو آروم کردم. چندتا وسیله برداشتیم و زدیم بیرون. خیلی وحشتناک بود. همه بیرون بودن.خونه ما سالم بود ولی سنگ نما خیلی ازآپارتمان ها ریخته بود. شبنم اینا و مامان اینا اومدن دم خونه ما. سرد بود. باد میومد. اشکم سرازیر بود. ترافیک ترافیک!!!تصمیم گرفته بودیم باغ بریم که ترافیک پشیمونمون کرد. شب رو تو ماشین، تو یه زمین خالی به صبح رسوندیم. شب سختی بود ولی گذشت.صبح که نویان تو خونه بیدار شد هنوز ترس تو وجودش بود! میگفت تابلوها رو درست کن، چرا گلدونا افتاده و الکی بهونه میگرفت! بچم خیلی ترسیده، بمیرم براش. بیشتر جیغ های ما ترسونده بودش. زلزله بم که اومد خیلی ناراحت شدم خیلی گریه کردم ولی اینبار حال عجیب تری دارم. هنوز ترس دیشب تو وجودمه. دلم داره میترکه برای هم استانی هام. اینقدر گریه کردم چشمام باز نمیشه.دعا کنین براشون.اونایی که  تو سرپل ذهاب و قصر شیرین زیر آوار موندن. برای مادرا که جیگرگوشه هاشون پر کشیدن، برای بچه ها که یتیم و یسیر شدن برای ...

اگه توانایی کمک مالی دارید به مراکز اعلام شده مراجعه کنید ممنون میشم


 

بعد نوشت: دیشب تا ساعت 1:30 اداره بودم. صبح هم ساعت 7 اومدم اداره. راه اندازی لینک به سمت سرپل ذهاب داشتیم که بتونن از طریق اینترنت اطلاع رسانی کنن.نمیدونم چقدر به دردشون میخوره ولی تو حوزه کاری ما همین از دستمون ساخته بود. با اینکه شب قبلش هم نخوابیده بودم ولی حالم خوب بود چون حس میکردم برای مردمم مفیدم!امید که مفید باشم.

این فاجعه، این اتفاق تلخ برای من یه لطف داشت، فهمیدم چقدر آدم های دور و برم با معرفتن. ممنون که هستین

نظرات 22 + ارسال نظر
سوری دوشنبه 4 دی 1396 ساعت 05:21 http://dokhtarin.blogsky.com

وای نسیم من نمی دونستم کرمانشاهی ...عزیزم چه ترسناک بوده واقعا ترسش تو تن ادم می مونه تا چند وقت..اون نویان عزیزمه که اونقدر ترسیده الهی....خداراشکر سالمید خداخودش به مصیب زده ها صبر و توان بده ...

عزیزمی

marzi شنبه 27 آبان 1396 ساعت 12:39 http://rozegaremarzi.blogsky.com

سلام.‌
نسیم یکی از دوستان بالاخره تونست با پریسا تماس بگیره. گفت حالشون خوبه خداروشکر

خدا رو شکر خوشحال شدم

marzi جمعه 26 آبان 1396 ساعت 18:41 http://rozegaremarzi.blogsky.com

سلام عزیزم. خداروشکر که سالمید.
وقتی یکی دو ساعت بعد زلزله گفتی خوبی خیلی خیلی خوشحال شدم. دلم برای مردم اون استان خیلی گرفت.‌ خیلی تو فکر بودم و هستم.‌الهی که خدا به بازماندگان صبر زیاد بده.
نسیم پریسا یادته؟ اهل کرمانشاهه.‌گمون کنم خانواده اش اهل قصر شیرین هستن. الآن بیشتر از،یک ماهه تو گروه نیومده.‌بهش پیام دادم جواب نداد. زنگ زدم میگه در دسترس نیست. خیلی،نگرانشم.‌کاش سالم باشن خودشون و خانواده هاشون.

ای واااای خبری ازش ندارم

زاهارا جمعه 26 آبان 1396 ساعت 18:08 http://havayebiadam.blogsky.com

بیاپیشم لطفا

حتما میام حتما

نگین جمعه 26 آبان 1396 ساعت 16:07 http://gozarezaman.blogfa.com

آخی عزیزم واقعا وحشتناکه ما روزی ک کرمان زلزله اومد اینجا احساس شد ن ب اون شدت ولی چند روز پیش ی زلزله ک مرکزش کشور آذربایجان بود اینجا رو لرزوند ن اینجا شدید لرزید قشنگ زمین مثل گهواره بود و ساختمون تکون میخورد
واقعا قدرت خداااا رو میشد حس کرد
چقدر ما بنده ها قدر نشناسیم واقعا ...
بعد زلزله ب این ور حس میکنم خیلی خیلی بیشتر شده علاقم به خدا
نه چون اسیب ندیدیم نه
اصلا انگار زمین داشت حرف میزد و از قدرت بی حد خدا میگفت
تجربه عجیبی بود برام
فقط کاش هموطنانمون نمی مردن):
کاش بقیه هم فقط لرزیدن شدید و حس کرده بودن نه تخریب و مرگ عزیزاشون):
خیلیییی غم انگیزه خیلیییییی

سارا جمعه 26 آبان 1396 ساعت 07:04 http://doranzendegiyeshirinman.persianblog.ir/

سلام عزیزدل
نسیم جون همش تو فکرت بودم این چند روز درگیر بستری و بیمارستان مامانم بودم تو اداره هم نبودم که بیام حداقل یه احوالی ازت بپرسم
امروز امدم اداره و اول از همه گفتم ببینم حالتون چطوره ، کلی خوشحال شدم و خدارا شکر کردم .
خدای صد هزار مرتبه شکرت دوست خوبم و خانواده اش سالم هستن
الهی دلم ریخت وسیله هات را اینجوری دیدم ، همیشه منظم و مرتب بودن
من این چند روز که از توی تلویزیون تصاویر را می دیدم همینجور اشک ریختم ، خدا به اونایی که عزیزشون را از دست دادن صبر بده

خدا بد نده، مامان بهترن؟!

مامان آکام پنج‌شنبه 25 آبان 1396 ساعت 15:29

خیلی خوش حال شدم الحمدلله

مامان آکام پنج‌شنبه 25 آبان 1396 ساعت 11:34

سلام حالتون چطوره هر روز من اینجا شده عزا وقتی هم زبونهای خودم و میبینم اینطور عزا دارن رسیدگیها چطوره؟تلویزیون میگه همه چیز به حالت عادی برگشته ولی اونایی که از اینجا میرن واسه کمک از وضعیت بد روستا نشین ها حرف میزنن خیلی حالم بده خیلی زیاد خدا کمکشون کنه کاری از دستم بر نمیاد غیر از دعا

خدا رو شکر خیلی بهتره اوضاع کمک ها خیلی خوب بوده ولی تو توزیع مدیریت نشده. روستاها تو مناطق صعب العبورن و خلاصه هنوز مشکلاتی هست ولی از حق نگذریم ارتش و هلال احمر خیلی زحمت کشیدن و می کشن.دست مردم هم درد نکنه ایشالا که خیر ببینن

مادر بالفعل چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت 17:04

سلام خوبین ؟تازه امروز یادم اومد شما کرمانشاهی بودین البته می دونستم کرمنشاه خیلی مرگبار نبود اما سرپل ذهاب خیلی ناجور بود 400یا پونصدتا کشته ...تازه می فهمم بم چی بود با هزاران کشته
سعی کن ترس رو از دلت بیرون بریزی وگرنه بعدهام اذیت میشی

سلام عزیزم ممنون سخته خیلی سخت. آمار هم خیلی بیشتر از این حرفاست چون تو روستاها عزیزاشونو بدون گواهی فوت دفن کردن تو آمار نیستن البته خدا رو شکر به وحشتناکی بم نبود ولی برای من سخت تر بود چون هم استانی هام بودن و خودم هم زلزله رو حس کرده بودم

غریبانه چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت 07:11

سلام خوبین
فقط خدا کمک کنه
اماری که میدن درسته یا نه
اخه زلزله 7ریشتر شوخی نیست....میگن400کشته
خدا کنه بیشتر نشه

سلام عزیزم نه درسته نه غلطه صدها نفر رو مردم بدون گرفتن گواهی فوت خودشون خاک کردن

ماهان چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت 00:26

خدا رو شکر سالمی عزیزم همش نگرانت بودم

فدات شم مهربونم

درآرزوی مادرشدن سه‌شنبه 23 آبان 1396 ساعت 14:15 http://www.139292.com

سلام خوبی خیلی خیلی نگران شدم ازاین اتفاق تلخ خداروشکرخوبیدخدابه همتون صبربده واین اتفاقات تلخ واسه هیچ کس اتفاق نیافته میدونم شرایط خیلی سخته ودردناکه زبون ازگفتش عاجزه دوست گلم خداپشت وپناهتون باشه به یادتم اگه برات پیام نمیزارم فکرنکن بهت سرنمیزنما همه ی پستاتم تاحالاکه نوشتی خوندم.خدابه اونای که عزیزانشوناازدست دادن صبربده دوست عزیزم تسلیت تسلیت

ممنون عزیزم

حوا سه‌شنبه 23 آبان 1396 ساعت 11:20

خدا رو شکر که خودتون خوبید و متاسفو ناراحتم برای بقیه... انشاء الله که دیگه تلفات جانی نداشته باشه... از شبی که زلزله اومد من هنوز توی شوکم... ما توی اهواز هم خیلی بلد لرزیدیم مردیم و زنده شدیم تا فهمیدیم منشاء عراق بوده و کرمانشاه... اقواممون که کرمانشاه هستن خدا رو شکر خوبن ولی دلم برای اونایی می سوزه که خانمان سوز شدن و یتیم
خدا یا شکر خدایا شکر
خیلی برای سلامتیتون دعا کردم ولی غم بزرگی برای همه بود

ممنون عزیزم

ستاره سه‌شنبه 23 آبان 1396 ساعت 09:08

خیلی نگرانت شدم
خدا روشکر سالمید

عزیزی

ماری سه‌شنبه 23 آبان 1396 ساعت 07:27

همه ی زار و زندگیی - که براش اینقدر زحمت کشیدین- فدای سرتون . بمیرم برای اون بچه که خدا میدونه چقدر ترسیده ، و برای تو ، و برای همه ی اونایی که با اندازه ی شما خوش شانس نبودن .
اونقدر بغض دارم که نمیتونم چیزی بنویسم . میدونم که روزها و ماههای زیادی طول خواهد کشید که دوباره با آرامش بخوابین . خیلی مواظب خودتون باشین و مخصوصا اون کوچولوی نازنین . بچه ها گناه دارن . بلاهای دنیا نباید سر بچه ها بیاد . انصاف نیست ....

فقط دعا کنین

ساناز سه‌شنبه 23 آبان 1396 ساعت 02:38

از دیشب چند بار بهت سر زدم ..خیلی نگران بودنم خدا رو شکر که سالمیید."خواننده خاموش"

ممنون عزیزم این دو روز با تموم اشک ها و سختیهاش یه لطف بزرگ داشت!فهمیدم که چقدر آدم با معرفت دور و برم هست. ممنون که هستید ممنون از لطفتون

آوا سه‌شنبه 23 آبان 1396 ساعت 01:13

خدارو شکر که سالمین، دیشب اینجا هم لرزید با اینهمه فاصله بعد که فهمیدم کجا زلزله شده همش تو فکرت بودم و نگران... مرسی که خبر دادی

دعا کنین

زاهارا دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت 22:07 http://havayebiadam.blogsky.com

مردم وزنده شدم تا اقامون اجازه فرمودن بیام باگوشیش بهت سربزنم امروز خیلی توفکرت بودم خیلی گریه کردم همش نویان جلوچشمم بود زمین وزمان روقسم دادم که خبرخوب ازت بشنوم خداروشکرکه اینجانوشتی الهی بگردم شایدصدبار ازشبکه خبررونگاه کردم وگریه کردم خداصبربده به بازمانده ها غم ازدست دادن یه طرف بی خانمان شدن ازیه طرف یادمه زلزله بم دانشجوبودم بچه های خوابگاه که ماله بم بودند چقدراذیت شدند دوباره اون صحنه ها جلوی چشمم اومد

عزیز دلم ممنون دوستون دارم ممنون که یادم بودید دعا کنید برای مردمم دعا کنید

مامان آکام دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت 15:54

خوشحالم که سالمید نسیم جان از دیشم دازم اینجا را چک میکنم ببینم چیزی نوشتی خیلی وحشتناک بود اینجا کردستان هم خیلی بد بود خیلی ترسیدم دست بچه هام و گرفتم زود بیرون رفتیم ولی اگه یکم بیشتر طول میکشید فرصت هیچ کاری و پیدا نمیکردیم خیلی متاسفم برای اونایی که عزیزاشون و از دست دادن خدا به هممون رحم کنه

خیلی بد بود خیلیییی خدا صبر بده

الهه دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت 14:13

سلام اجی خوبی تسلیت میگم بهت خداروشکر که خوبی اجی نمیدونم خدا بهتون صبر بده اجی

ممنون عزیزم

صبا دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت 12:08 http://atrebeheshti.blogsky.com

نسیم جان خداروشکر سلامتید
از دیشب یاد شما بودم
خدا به بازماندگان صبر عنایت کنه
واقعا دردناکه

ممنون که یادم بودی عزیزم خیلی شرایط سختیه خیلی غصه دارم خیلییی

کوثر دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت 11:37

سلام خیلی وحشتناک بود خدارو شکر خوبید به خدا تا همین الان نخوابیدم وقتی به اونایی که زیر اوارن فکر میکنم نمیتونم

من همش دارم گریه میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد