قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

تقدیم برای عرض تبریک

من بیست ساله بودم و تو بیست و یک ساله، که نامزد کردیم!خیلیا با تعجب نگاهمون میکردن و تو گوش هم می گفتن عاشقی که از سرشون بیفته باید ببینیشون!!!الان بچن!!!نمیفهمن!!!پونزده سال گذشت. عاشقی از سرمون نیوفتاد. به قول شاملو"هر چه بیشتر میبینمت احتیاجم به دیدنت بیشتر میشود"

بهترینم، سالگرد نامزدیمون مبارک...

"جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت

بر همان عهد که بودیم بر آنیم هنوز..."

1399/06/21

و نهمین سالگرد...

"تو از خورشید ها آمده ای
از سپیده دم ها آمده ای
تو از آیینه ها و ابریشم ها آمده ای
در خلئی که نه خدا بود و نه آتش
نگاه و اعتماد تو را
به دعایی نومیدوار 
طلب کرده بودم
جریانی جدی
در فاصله ی دو مرگ
در تهی میان دو تنهایی
شادی تو بیرحم است و بزرگوار
نفس ات در دست های خالی من ترانه و سبزی است
من
برمیخیزم!
چراغی در دست، چراغی در دلم
زنگار روحم را صیقل می دهم
آیینه ای برابر آیینه ات میگذارم
تا با تو ابدیتی بسازم...
"احمد شاملو"
بماند به یادگار از نهمین سالگرد عروسیمان، به وقت چهارده مهر یک هزار و سیصد و نود و هشت.
1398/07/14"
دوست داشتم هر طور شده خوشحالش کنم. صبح یه ساعت مرخصی گرفتم و اسپری ای رو که چند وقتی بود میگفت براش بخرم، خریدم. مهدی عاشق چیز کیکه. 3تا شیرینی فروشی معروف رو به دنبال چیز کیک گذروندم. یا نداشتن یا دو سه تاش مونده بود. بالاخره قنادی بابانوئل داشت و کیک سالگرد عروسیمون هم جور شد. بهترین همسر دنیا، از بودنت تو  زندگیم ممنونم...

و نویان چهار ساله شد.



آلبومت را ورق میزنم و باورم نمیشود که اینقدر زود چهار سال گذشت!!! تو آمدی و من مادر شدم. مادری برایم کتابی ناخوانده بود، سرشار از احساسات متناقض که قطعا شیرینی و لذتش افزون بود. تو آمدی و با دنیای کودکانه ات، دنیایمان را زیر و رو کردی!!! تکه ای از قلبم به دستانم سپرده شد و در برابر چشمانم قد کشید و قد کشید و من لحظه به لحظه عاشق تر شدم. تو آمدی و همه هستی ما شدی. ممنون که آمدی و دنیای ما را زیباتر کردی. بهترینم، نویانم، دوستت دارم، تولدت مبارک...

1398/06/29


13 سال گذشت!!!!

از لطف تو چون جان شدم

وز خویشتن پنهان شدم

ای هست تو پنهان شده

در هستی پنهان من...

«مولانا»

به چشم برهم زدنی گذشت!!!باورت میشود؟!21 شهریور 1384 بود!!!جشن نامزدی ما!!!! و من به اندازه همان روزها لبریز از خواستنم.