قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

دردهای پیش بینی نشده

سلام

امروز 21 مرداد ماه 1394 و من و نویان 33 هفتگی رو پشت سر گذاشتیم و وارد 34 هفتگی شدیم. روزبه روز به درآغوش کشیدن پاره تنم نزدیک تر میشم و استرس ها هم روزبه روز قوت میگیرن! از حالم بگم که چندان تعریفی نداره! دو هفته ای هست که کلا بدنم ترک خورده. البته بیشتر از همه زیر شکمم که کاملا متورمه و به شدت میخاره! جونم براتون بگه که از آخر ماه 4، کرم های ضدترک، روغن زیتون، وازلین ویتامینه، روغن بدن، (روزی سه چهار بار)خلاصه هرکی هرچی گفت زدم تا بلکه ترکی روی پوستم نیوفته و تا اول ماه 8 هم خوشحال بودم که جواب گرفتم ولی زهی خیال باطل!!!! الان کلا شدم ترک، که یه نسیمی بهش وصله و بیشتر از همه خارش هاش آزارم میده.یه شب اونقدر میخارید که نتونستم درست بخوابم  الانم همچنان کرم ها رو ادامه میدم. ژل ضد ترک لیراک هم گرفتم و اونم میزنم ولی فکر نکنم هیچ کدوم تاثیری داشته باشن دیشب یکی از دوستام ترمه جون که دوقلو داره، بهم گفت کالاندولا بزن خارش رو از بین میبره. حالا باید اینم امتحان کنم.

دیشب نه پریشب، وقتی واسه دستشویی از خواب بیدار شدم حس کردم گلوم درد میکنه این روزا حرارتم خیلی بالا رفته و فقط با یه ملحفه زیرکولر میخوابم. نمیدونم ماله اینه یا چیز دیگه، مهم اینه که گلودرد گرفتم. نشد که این یک ماه و نیم باقیمونده بی دغدغه بگذره! همون شبونه آب نمک قرقره کردم و کل دیروز به قرقره آب نمک و خوردن لیمو ترش و خلاصه درمان های خونگی گذشت. آخه با خواهرزاده مهدی که پزشکه مشورت کردم گفت امروز رو دارو نخور اگه بهتر نشدی فردا برو دکتر! و من بدتر شدم. گلودردم شدیدتر شده! و نگرانی هام بیشتر. همش میترسم خطری نویان رو تهدید کنه. از سوراخ و پاره شدن کیسه آب به خاطر عفونت وحشت دارم هدا میگفت خطری وجود نداره و تو این ماه خوردن آموکسی سیلین هم مشکلی ایجاد نمیکنه. ولی من دلم راضی نیست. ناراحتم. خدایا خودت کمکم کن.

دیگه جونم براتون بگه که دو روزه دو نقطه کوچیک، فکر کنم خون، رو دستمال توالت میبینم اولین بار دوشنبه شب بود. خیلی خیلی کمه، در این حد که خودکار رو روی برگه بذاری و بلند کنی، دقیقا اندازه یه نقطه! و اصلا هم مطمئن نیستم خونه یا نه! خیلی دقیق دستمال رو بررسی کنی میبینی! چون درد و مشکلی نداشتم بیخیالش شدم تا اینکه دیشب هم دوباره دیدم! به همون مقدار! خدایا این دیگه چیه؟! اینقدر هم کمه که نمیدونم به دکتر بگم مسخره ام میکنه یا نه آخه منم زیادی حساسم.

اینم از این روزهای من! امروز قراره بعد از اداره برم دکتر. هم مشکلاتم رو بگم و هم اینکه با یه دکتر دیگه در مورد سزارین صحبت کنم ببینم چی میگه. خدایا خودت کمکم کن.

از حال این روزهای مهدی بگم که سخت مشغول خوندن احکام شده چون دکترا میخونه، جز قوانین دانشگاهه که باید بورسیه بشه تا بعد از اتمام درسش بتونه استادیار بشه و شنبه گزینش برای بورسیه داره. گزینش های آموزش عالی هم خیلی سخته. مهدی خیلی آدم خونسردیه و تو این مدت هروقت امتحان یا گزینشی داشته خیلی بی تفاوت بوده. ولی اینبار نمیدونم چش شده! استرس رو میشه تو نگاهش دید! شاید حس پدر شدن و آینده پسرشه که باعث تغییر حالتش شده. نمیدونم فقط خواستم بگم اگه تو لحظات عاشقانتون با خدا یادی از ما کنین، ممنون میشم. التماس دعا

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

بعد نوشت: دیروز رفتم دکتر. دکتر زنانی که میخواستم پیشش برم و راجع به سزارین باهاش حرف بزنم نبودش حتما بین التعطیلین بوده نیومده! رفتم مطب دکتر خودم و گفت پنی سیلین بزنی  یا آموکسی سیلین بخوری ایرادی نداره! برو یه دکتر داخلی یا گوش و حلق و بینی ببینتت!!! اولین بار بود که برای یه گلودرد ساده دنبال متخصص میگشتم! همه مطب ها غلغله بود. گرما امونم رو بریده بود و نای حرف زدن هم نداشتم. بالاخره مهدی از یه متخصص داخلی وقت گرفت. یه ساعتی نشستیم تا نوبتمون شد. دکتر کتابی هم با دقت ازم شرح حال خواست و با دقت هم معاینه کرد. بعد هم گفت که گلوم چرک نداره. سرم سدیم کلراید 9% داد که باهاش قرقره کنم، ویتامین C روزی یکی، سیتریزین شبی یکی و استامینفن اگه درد داشتم. دو تا هم پنیسیلین داد و گفت اگه خوب نشدم یا بدتر شدم روزی یکی بزنم.فعلا که دارم داروهارو به جز استامینفن مصرف میکنم. لیموترش هم مدام میخورم. ولی تغییری ایجاد نشده احتمالا باید آمپول ها رو نوش جان کنم. جالبه بدونین که دکتر متخصص داخلی هم گفت پنیسیلین کاملا بی ضرره! اصلا فکر نمیکردم. برام جالب بود. اینم از گلودرد ما. التماس دعا دوستان.

نظرات 11 + ارسال نظر
الهه پنج‌شنبه 22 مرداد 1394 ساعت 17:30

سلام نسیم جون عزیزم ۳۳ هفتگیت مبارک گلم .خیلی دلتنگت بودم.بابت ترک های پوستت که ژنتیکیه اما خب چربش کنی کمتر دچار خارش و سوزش میشی اینا هم بعدا یادگاری های مامان شدن هستن.سرماخوردگیت هم واسه همون کولره عزیزم اگه دکتر قرص داده مصرف کن خواهر من هم تو بارداریش حامله شد و بهش قرص دادن خورد و بچه طوریش نشد شکر خدا.در مورد لک کوچیکی که میگی من تجربه ای نداره ایشالله که خیره.امیدوارم بسلامت نویان کوچولو خاله رو بغل بگیری.((ثمین )) جون هم دست بوسه

سلام عزیزم. ممنون از راهنمایی هات خانومی. خودت خوبی؟ ثمین جون چه طوره؟! ایشالا دختر ناز شمام به سلامتی میاد بغلتون

صبا پنج‌شنبه 22 مرداد 1394 ساعت 13:46 http://atrebeheshti.blogsky.com

سلام عزیزم
نسیم جون حالا تو که خوبی الان تو ماه هشتم تازه پوستت ترک خورده، شاید باور نکنی ولی من ترکهام هنوز آز بارداری رو نداده بودم زیر دلم نمایان شد که خیلی تعجب کردم چاق هم نشده بودم بگم مال چاق و لاغری چند روز بعد که آز بارداری دادم فهمیدم اینا اثرات هورمونهای بارداریه که روی بعضی پوستها اثرمیذاره مثل بقیه ی عوارض بارداری که تو بعضی هست و بعضی نه! خلاصه من از همون ابتدا که حتی وزنم هم تغییری نکرده بود و شکمم بزرگ نشده بود این ترکها باهام بود تا آخر که دیگه تا بالای نافم هم رسید ولی حس بدی نسبت بهشون ندارم یه یادگاریه از شیرین ترین دوران زندگیمون دیگه

وااااا چه جالب این مدلش رو دیگه نشنیده بودم. صبا چقدر خوب با همه چی کنار میای! من اصلا حس خوبی بهشون ندارم متاسفانه، و خارشش داره دیوونم میکنه. بعضی وقتا دوش آب یخ رو باز میکنم میگیرم روش همون لحظه آروم میشه ولی آبو که میبندم دوباره روز از نو روزی از نو....

آزاده پنج‌شنبه 22 مرداد 1394 ساعت 12:50 http://maman-ayandeh.blogsky.com

سلام عزیزم 33 هفتگیت مبارک هوررررررا دیگه کم مونده نویان فسقلی رو بغلت بگیری.
سرماخوردگی هم مطمئنا مربوط به کولر بوده ایشالا زود زود خوب بشی نگرون نباش

ایشالا ممنون گلم

زاهارا پنج‌شنبه 22 مرداد 1394 ساعت 10:28

خانمی هرچی شکمت قبل ازبارداری سفت تروگوشتی ترباشه چون پوستت شل نیست وجای باز شدن یکدفعه ای نداره ترک میخوره این پمادها هم که گفتم کمرنگ تر وکوچیک ترش میکنه اما ازبینش نمیبره یه جوری باهمدیگه راهبیایید نینی گلت ارزش همه اینها روداره انشالله اقای پدر نینی هم به خواسته اش میرسه قابل باشم دعا میکنم

مرسی گلی. من قبل بارداری شکم نداشتم. اینجوری شد دیگه

زاهارا پنج‌شنبه 22 مرداد 1394 ساعت 10:24

نگران نباش ترکها که هرکاری کنی میشه منکه همزمان گوشت شتر خرده بودم کنارترکها دونه هم زد که بجز خاریدن میسوخت همون دکتر زنان بهم یبار پماد زینک اکسید وپماد هیدرودرم داد وبعد ازاینکه دونه بهم زد قرص سیتریزن وامپول کلرفنیرامین و پماد کالاندولا وکالامین داد عرض دوروز خوب شدم اثراتشم با همون پماد هیدرودرم داره خیلی خیلی بهتر میش

منم ضدترک هیدرودرم میزنم و ژل لیراک. فعلا که داغونم

فافا پنج‌شنبه 22 مرداد 1394 ساعت 10:22

خیلی مراقب خودتباش عزیزم. انشالله کار به آمپول نرسه .
من خودم خیلی از آمپول می ترسم (خرس گنده !)
اون ویتامین سی ها هم خیلی عالین . انشالله زود خوب شی عزیز.

ای ترسووووو. من ولی نمیترسم

زاهارا پنج‌شنبه 22 مرداد 1394 ساعت 10:14

سلام خانمی بهتری الان منم دیشب دلدرد داشتم گاهی اینطوری میشم صبح تاحالا تب ولرز دارم مادرجون بهم هلو داده وبارهنگ برام جوشوند انگار دارم بهتر میشم این ماهای اخر هلوزیاد بخور خیلی خوبه راستی اون لکی که گفتی رومن هم یبار دیدم اینا چیزی نیست تا مثل پریود نشی بهش میگن لکه بینی نترس

چشممممممممممممممم دوست خوبم هلو هم میخورم

فافا چهارشنبه 21 مرداد 1394 ساعت 18:07

عزیزدلم انشالله این هفته های یه کم سخت هم میگذره در عوض شیرینی آخرش خیلی خوبه .
نویان جون که بیاد توی بغلت همه دردها فراموش میشه .
راستی ساقه جون وبلاگ نداره ؟ من خیلی دوست دارم بدونم خودش در چه حالیه ؟ نی نی اش پسره یا دختره در کل دلم براش تنگ شده بود و دیدم اینجا کامنت میذاره .

سلام عزیزم ممنون نه ساقه وبلاگ جدید درست نکرده! منم دلم براشون تنگ شده همش منتظرم که بیاد و یه خبری از فرشته یا سمیه یا بقیه بچه ها بده

ساقه چهارشنبه 21 مرداد 1394 ساعت 13:31

عزیزم
میفهمم چ روزهای پر استرسی رو داری فقط دا میکنم بسلامتی تموم شه
منم هنوز ترک نخوردم ولی شنیدم فقط ب جنس پوست بستگی داره ولی بازم چربمیکنم

دقیقا فقط ژنتیکه. چون من هر کاری بگی کردم. هر روز کرم ضدترک دو بار در روز و روغن زیتون و وازلین ویتامینه یه بار در روز زدم ولی فایده نداشت. ایشالا که تو ترک نخوری گلم. من دوستی داشتم که اصلا ترک نخورده!

پریسا چهارشنبه 21 مرداد 1394 ساعت 12:28

سلام مامان مهربون
شکم همه خانوم های باردار ترک میخوره عزیزم باید خوشحال باشی چون نویان خاله داره بزرگتره میشه و جاش تنگ تر
به خاطر نقطه خون هم برو دکتر زودتر
انشالله همسرتونم واسه بورسی قبول میشه
نسیم واسم دعا کن توروخدا که خدا بهم نی نی سالم بده

ممنون عزیزم. همیشه واسه همه منتظرا مخصوصا دوستای وبلاگیم دعا میکنم گلم

اوا چهارشنبه 21 مرداد 1394 ساعت 12:18 http://ava-life.blogsky.com

هوورااااااااا.....33هفتگی مبارک
چه خوب که هر روز که میگذره به بغل کردنش نزدیکتر میشی

ممنون. آره دقیقا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد