ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
وای که چقدر سخته ساعت 2 شب پسر شیطونت با چشم های مشکی و گردش نگات کنه و برات بخنده!!! نویان معمولا 11 شب میخوابه تا 7 صبح، دو سه باری هم تو خواب شیر میخوره، دقیقا مثل خوابیدن زمان بارداری من. ولی دیشب ساعت 9:30 از بیرون اومدیم و فسقل خان خوابیدن! سرلاک نخورده! همش گفتم الان بیدار میشه که نشد. یه بارم ساعت 11 بیدار شد که مست خواب بود، شیر خورد و دوباره خوابید. و وای از 2 نصف شب که فکر میکرد صبح شده!!! منم بی هیچ عکس العملی، نه حرفی نه لبخندی، بغلش کردم و اینقدر تکونش دادن که دوباره خوابید!!!
از بعد تعطیلات نوروز دوباره جاشو جدا کردم. میگن باید بعد از 6 ماه بره اتاق خودش ولی واقعا سخته!!! تقریبا هر 3 ساعت شیر میخوره!!! من فعلا گذاشتمش تو گهوارش تو اتاق خودم. از تخت ما کوچ کرد و خدا میدونه چقدر جامون باز شده!! روز های اول مدام بیدار میشد ولی الان بهتره. به سفارش خواهر شوهر یه لباس پوشیده شده خودمم کنار گهوارش میذارم که بوی منو کنار خودش حس کنه.
هنوز سوپ رو به وعده غذاییش اضافه نکردم. باید یک ماه صبح فرنی، ظهر حریره بادوم و شب سرلاک بخوره، بعد سوپ اضافه شه. از 29 فروردین انشاا
راستی طرز تهیه فرنی رو مینویسم شاید به درد کسی بخوره :
"اول یه قاشق غذاخوری آرد برنج رو تو 60 میل آب حل میکنم و رو حرارت میذارم تا آرد حل شه و یه کمی خودش رو بگیره بعد از روی حرارت بر میدارم و دو پیمونه شیر خشک اضافه میکنم، شیر خشک نباید روی حرارت مستقیم بمونه چون خواصشو از دست میده، من چیز دیگه ای بهش اضافه نمیکنم ولی اگه بچه خوب نخورد، میشه نبات هم بهش اضافه کرد "
از نویان خان بگم که تو سینه خیز و چهار دست و پا رفتن حسابی تنبله!!!! فعلا یاد گرفته قلت بزنه ولی جلو نمیره!!! برمیگرده و مدام غر میزنه. دستمونو پشت پاهاش میذاریم با هزار غر و ناز شاید یکمی جلو بره!! اونم شاید... ولی تا دلتون بخواد آدم نوردی میکنه و تو بغل بپر بپر میکنه. حسم میگه اینم مثل مهدی چار دست و پا نمیره و یه دفعه بلند میشه. گرچه من عاشق چاردست و پا رفتن بچه هام. وقتی برمیگرده رو دستاش تا جاییکه میتونه بلند میشه. مثل شنا رفتن. کلا دست و پاهاشو خیلی محکم زمین میذاره و قویه. به سفارش دکترش تا آخر ماه 7 کمکی به نشستنش نکردیم. ولی خیلی تلاش میکنه که بشینه و رو پای ما که کاملا میشینه دیگه.
پسری ما فعلا پیرمرد بی دندونه و خبری از در اومدن مروارید هاش نیست. البته لثه هاش حسابی میخاره و گاهی اوقات بدجوری همه چی رو به لثه هاش میکشه.
شست پاشو بالا میاره و میخوره و به نظرش حسابی هم خوشمزه است.
آواز خوندنشم کلی تغییر کرده!! " دد dada" ،" ب ب baba"، " ما ما "، " می می "، " مامان "، " آدیش" ، " آبیش" به وضوح میگه ولی منظورش هنوز نامشخصه. گاهی اوقات حسابی اخم میکنه و میگه " دد ب ب " که کلی خوردنی میشه.
حسابی خوش اخلاقه و خیلی کم پیش میاد غریبی کنه.
19 فروردین 1395 برای اولین بار با کالسکه رفتیم پیادهروی. خوب بود ولی وقتی میدیدمون دستاشو باز میکرد و مشتش رو باز و بسته میکرد که بغلم کنین ولی ما بغلش نکردیم و اونم آروم بود.
کلا خیلی بهمون وابسته شده. اصلا نمیشه تنهاش گذاشت. غر میزنه حسابی. جدیدا خوب یاد گرفته منظورش رو با صدا و اشاره بهمون بفهمونه وروجک خان. هرکس بلند میشه حسابی ذوق میکنه و دستهاشو به طرفش دراز میکنه و با باز و بسته کردن مشتش و صدا کردنش و پا کوبیدنش میگه بغلم کنین.پاهاشو اینقدر محکم به زمین میکوبه که میترسم پاشنه پاش بشکنه!!!هر وقت ذوق میکنه که بغلش کنیم، معمولا بلندش میکنم و بعد سرگرمش میکنم و زمینش میذارم که نکنه بغلی بشه.
به کتاب های تصویری تقویت هوش نوزاد حسابی دقت میکنه، از این دست کتاب ها، سه تا شیش ماهه و شیش تا نه ماهه شو دارم، اولی رو حسابی باهاش کار کردم، آخراش خیلی غر میزد ولی تو کتاب دوم که زمان های نگاه کردن به شکل ها نصف شده، کاملا دقت میکنه شیرینک مامان.
روزها به سرعت میگذرن و پسری داره روز به روز بزرگتر میشه. هم دلم میخواد پسرم بزرگ بشه و هم دلم نمیخواد این روزها تموم بشن!!! خدایا شکرت بابت این روزهای خوب و با تموم وجودم ازت میخوام که این لحظات رو نصیب همه منتظرا، مخصوصا سوری، مرضی و فافا و سمیرا کنی. آممین
راستی تا آخر اسفند تو کاهش وزن، از 69.6 رسیدم به 63.5. ولی امون از نوروز!!! تو همون دو هفته 2 کیلو اضافه کردم. آخه ورزش و رژیم بی روغنم حذف شد دیگه!!! بعد از تعطیلات دوباره همه چی رو از سر گرفتم ولی اراده ام مثل قبل از عید نشده هنوز!!! دعا کنین ثابت قدم بمونم و به وزن دلخواهم برسم.
جیگر طلا نفسسسسسسس با اون چشمای نازت.... خوش ب حالت خالع جون ی مامان خوب و نازنین داری ک تمام لحظات زندگی تو ب زیبایی برات می نویسه...ی روز با خوندن این متنها دلت قنج میره...
عزززززیزم. مرسی الهام جون. خیلی دوست دارم
از چه زمانی میتوان اتاق خواب کودک را جدا کرد؟/ برخورد صحیح با ابراز احساسات شبه جنسی
کد مطلب: 6164 1395/1/21
نینی سایت: در مطلب اول با عنوان «با کودکانی که رقیب والدین هستند چه باید کرد؟/ برخورد درست با ابراز احساسات نامعمول و شبه جنسی» خواندید که کودکان ممکن است گاهی علاقه خود را به نحوی ابراز کنند که باعث سردرگمی والدین و شگفتی آنها شود. ابراز علاقههایی که گاه به احساسات عاشقانه و شبه جنسی شباهت پیدا میکند و حتی کودک را به رقابت با والد هم جنس خود برای به دست آوردن محبت والد غیرهمجنس خود میرساند.
در مطلب قبل راهکارهایی را برای جلوگیری از ورود کودک به حریم خصوصی والدین و مشخصا اتاق خواب آنها بیان کردیم. حال شرح این راهحلها:
مهراندخت پورشایگان، روانشناس کودک و نوجوان، درباره شرح این مراحل گفت: همدلی و گفتوگو شامل صحبت کردن و ابراز همدلی کردن با کودک و تشریح شرایط است: مثلا اینکه به او بفهمانیم که میدانیم که چقدر ما را دوست دارد و میخواهد نزدیک ما باشد اما اجازه آن را ندارد و این کار درست است.. باید به کودک بگوییم که میدانیم بعضی وقتها احساس تنهایی میکنی و دوست داری پیش پدرت و مادرت باشی اما باید بدانی که پدر و مادرها همیشه باید پیش هم باشند. خود تو هم وقتی که بزرگ شدی و ازدواج کردی باید پیش همسرت باشی.
در مرحله درک و فهم مشکل باید سعی کنند مشکل و ایراد کار را برای او تشریح کنند؛ مثلا بگویند من با تو به اتاقت میآیم و بوس و نوازشت میکنم اما نمیتوانم بمانم تا تو خوابت ببرد.
در قدم بعدی، باید توانایی حل مشکل از طرف والدین و کودک انجام شود. والدین میتوانند راهحلهایی را برای این مشکل پیدا و به کودک پیشنهاد بدهند: من در اتاق خودم مطالعه میکنم و بیدارم تا وقتی که وقت خوابم برسد و تو هم در اتاق خودت باش. حتی میتوانید از کودک بخواهید که خودش پیشنهادهایی بدهد که به این وسیله توانایی حل مساله را در او تقویت کردهاید.
پورشایگان در مورد نمونههایی که والدین با کودک همدلی نمیکنند، میگوید: مثلا پدری که دخترش به او میگوید میخواهم با شما بیایم حمام! اما پدرش به جای همدلی و گفتوگو حالت مقابلهای میگیرید و میگوید که تو با مامان رفته ای و نباید با من بیایی دختر بگوید که من دوست دارم با تو بیام یا تو بهتر لیف میزنی بیشتر خوشم میاد این تجربه درباره جنس مخالف کسب میکند اما احساسش جنسی نیست.
این روانشناس درباره اینکه نه نگفتن به این دسته از خواستههای کودک چه عوارضی دارد، توضیح میدهد: بعضی وقتها برای پدرومادر نه گفتن سخت است مخصوصا برای آنها که عاطفیتر هستند و مخصوصا که بچهها هم خیلی لطیف هستند و پدر و مادر هم از بودن در کنار آنها و بوسیدن و در آغوش کشیدن فرزندان خسته نمیشوند. اما بغل و بوس باید تعادل داشته باشد و استقلال و دوری از بچهها هم تعادل در کودک ایجاد میکند.
مهراندخت پورشایگان، روانشناس کودک و نوجوان در خاتمه در توضیح سن مناسب کودک برای جدا شدن اتاق خواب او از پدر و مادر میگوید: بچهها را نباید قبل از دو سالگی از خود جدا کرد چون کودکان تا این سن نیاز مبرم به توجه و عشق ورزیدن شما دارند و باید به آنها توجه کافی شود. بچههایی که در 6،7 ماهگی تختشان را به اتاق دیگری میبرند احساس ناامنی و بی اعتمادی در آنها شکل میگیرد و فکر میکنند که مراقبشان پیش آنها نیست اما وقتی کودک توانست خودش کفش و لباسش را بپوشد و توانش را داشت میتوانید مطمئن باشید که بچه کاملا میتواند جدا باشد. توانمندیاش را دارد و به رشد شناختی رسیده است که بتواند در یک اتاق جداگانه بخوابد بدون اینکه اتفاقی برایش بیفتد. نیم ساعت قبل از خواب با بچه باشید و داستان بگویید و بازی کنید و بعد شب بخیر بگویید تا بچه بخوابد.
عزیزم بخش متن. ام طولانی. هس تو قسمت نظرات. اکه. میخوای نزار. فقط دیدم مطلب مهمیه. و روانشناسیه برات کذاشتم موفق باشی نسیم جونم
ممنون عزیزم لطف کردی. من گیج شدم تو این زمینه والا. یکی میگه جدا کنین یکی میگه نکنین!!! من فعلا تختش رو جدا کردم. تو اتاق خودمه ولی دیگه تو تخت من نیست. تو گهوارش جدا میخوابه.
سلام ماشاا... چه بزرگ شده منم اومدم سرکار ودخترکم میره مهد وعاشق مهدش توچطوری از بچه ها چه خبر
سلام عزیزم من که مدت هاست میرم سرکار درست از آخر دو ماهگی نویان. پسرم پیش مامانم میمونه. خداروشکر خوبیم
سلام نسیم عزیزم ما شا...به این چشمهای شاداب نویان جان. خداروشکر بابت این سلامتی خودت و خانواده ات.
چه خوب وزن کم کردیا و خیلی خوشم امد براش کتاب هوش گرفتی ماشا.. به روزی حسابی
راستی جمله آخرت اشک تو چشام آورد ممنون از دعات
خواهش عزیزم تو دعای بعد نمازم همیشه به یادتونم ای کاش قابل باشم
چقدر چشماش و لباشو دوست دارم. ماشاالله بهش.
منم از این کتابها گرفتم. کلا کتابخونه من دو بخشه. کتابهای بچه داری و هرچیزی که مربوط به بچه وخونه زندگی بشه و کتابهای محیط زیست و فضای سبز.
خوبه بچه استقلال پیدا میکنه و ترس و اینا دیگه براش معنی نداره. آفرین به این مامان همه چی تموم.
من خودبخود وزنم کم میشه. الآن واقعا دلم میخواد دو کیلو اضافه بشم.
منم کتاب زیاد میگیرم کتاب من و کودک من هم عالیه
چقدر خوب وزن کم کردی نسیم....با همون حلقه و دراز نشست؟؟؟ تبریک میگم خیلی عالیه
من که اصلا دمر نمیذارمش که چهاردست و پا رفتن یادبگیره
شام سالاد کاهو و کلم و گوجه و خیار با یه قاشق ماست کم چرب و آبلیمو. البته اگه گشنم باشه میخورم ولی معمولا با اینا سیر میشم. البته من قبل بارداری هم شام فقط سالاد یا شیر و ... میخوردم. ورزش هم درازنشست و حلقه و ایروبیک با سیدی ( 20 دقیقه) گاهی هم ماشین نمیبرم از اداره تا یه جایی پیاده میام (یه نیم ساعتی). روغن هم کلا حذف کردم.
ای جون دلم چشمهای شیطونش رو ببین. ندیده عاشقشم . منم برای فسقل خان از این کتابها گرفتم و مشتاقانه منتظرم تا باهاش کار کنم
.
ماشالا نویان بزرگ شده.
افرین به مامان ورزشکار و خوش هیکل
منم موافق جدا کردن بچه تو ۶ ماهگیم اما خب تفکرات با تو عمل قرار گرفتن فرق داره
ممنون عزیزم. آرهههههههههه خیلی فرق داره. سخته. هر 2 ساعت شیر بخواد و پاشی بری اتاقش شیرش بدی و ... خیلی سخته. ولی سعی میکنم تا قبل از یک سالگی کامل جداش کنم.
ای جونم قربون چشاش بشم من.
خیلی خیلی خیلی کار خوبی میکنی که از الان جداش میکنی.
خیلی موافقم.
آفرین به این همه اراده . خیلی خوب وزن کم کردی .
ولی خب دوباره همون روندرو پیش بگیر تا ایشاللاه برگردی به قبل.
ممنون گلم دعا کنین بتونم به ایده آل هام تو زمینه های مختلف برسم
سلام نسیم جان. سال پرخیر و برکت در پیش روت باشه
ظرفی که برای بجه غذا درست میکنی جنسش چیه؟
ممنون گلی مخصوص خودشه جنسش تفلونه عزیزم
وای عزیزکم قربونش برم الهی که چشم بدازش دورباشه خدابرات حفظش کنه ببخش دیرمیام هم ازدست پسری که موبایل دوست داره ومجبورم نصف شب دست بگیرم هم یکم بی حوصله شدم
خدا نکنه عزیزدلم برات خیلی ناراحتم ایشالا که دلت آروم بشه
سلام اجی خوبی خسته نباشی اجی اون عکسه هست حلقه هارو تو دست و پای نویان کردید اجی خیلی نازه ان شاءالله که تو هم وزنت کم میشه اجی اره دیگران تو عید زیاد پرخوری میکنن اجی نمونه اش مثل خودم که پسته میخوردم اجی اخرم خارش مو گرفتم دیگه پسته نخوردم اخه بدنم قویه به پسته واکنشش اینجوری بوده اما در کل خیلی کم میخورم اجی
اجی ان شاءالله که هر چی خیره واسه اجی فافا و اجی مرضیه پیش بیاد ان شاءالله اجی
سلام .به به نسیم خانوم حسابی برای آموزش گل پسرت دست بکار شدی.چقده خوب در مورد کارای نویان جون مینویسی منم باید یاد بگیرم عینهو تو دقیق درباره بچه هام بنویسم
.پسرا خیلی شیطون تر از دخملا هستن اینو به تجربه دیدم که میگم بازم مثل همیشه نویان جون رو از طرف من حسابی ببوسش خیلی جیگره هزار ماشالله
راستی خاله نسیم کلی عکس گذاشتم وبلاگم خوشحال میشم بهم سر بزنی.بازم تشکر بابت راهنمایی هات برای عکس گذاشتن تو وبلاگ
خواهش عزیزم وظیفه است
عززززززیز خوردنی
مثل برق و باد میگذره نسیم جونم من که چشم بهم گذاشتم پسرک کوچولوم داره سه سالش تموم میشه و باورم نیست هنوز... یه احساس متناقض هم تلخ و هم شیرین
خدا حفظش کنه
راستی من فرنی رو اگه شیر خودم بود با شیر مادر و اگه نبود با شیر پاستوریزه درست میکردم یعنی دستور دکتر این بود و میگفت نوشیدن شیر پاستوریزه تا یکسال ممنوعه ولی درحدی که توی غذای کمکی میریزیم اشکالی نداره منم تا یکسال هم فرنی و هم حریره بادوم رو با شیرپاستوریزه درست میکردم و طعمش خیلی خوب بود
سلام و آرزوی بهترینها برای شما دوست خوب
آیا میدانید؟!
رمز و راز تبلیغات در فضای مجازی در تمامی شبکه های اجتماعی چیست؟