قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

تقدیم برای عرض تبریک

من بیست ساله بودم و تو بیست و یک ساله، که نامزد کردیم!خیلیا با تعجب نگاهمون میکردن و تو گوش هم می گفتن عاشقی که از سرشون بیفته باید ببینیشون!!!الان بچن!!!نمیفهمن!!!پونزده سال گذشت. عاشقی از سرمون نیوفتاد. به قول شاملو"هر چه بیشتر میبینمت احتیاجم به دیدنت بیشتر میشود"

بهترینم، سالگرد نامزدیمون مبارک...

"جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت

بر همان عهد که بودیم بر آنیم هنوز..."

1399/06/21

13 سال گذشت!!!!

از لطف تو چون جان شدم

وز خویشتن پنهان شدم

ای هست تو پنهان شده

در هستی پنهان من...

«مولانا»

به چشم برهم زدنی گذشت!!!باورت میشود؟!21 شهریور 1384 بود!!!جشن نامزدی ما!!!! و من به اندازه همان روزها لبریز از خواستنم.