قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

سینمای ایران معادلات جهان را به هم ریخت.


در مراسم اسکار 2017، فیلم «فروشنده» برای دومین بار جایزه بهترین فیلم خارجی اسکار را برای اصغر فرهادی و سینمای ایران به ارمغان آورد و ثابت کرد هنر قدرت عجیبی در شکستن مرزها دارد.

تبریک تبریک تبریک به هرکی که نام پرافتخار ایرانی رو یدک میکشه. خیلی لذت بخشه خیلیییی.اشک امونم رو برید، اشک شوق. دمت گرم اصغر خان فرهادی. بهت افتخار میکنیم. تو مراسم جات خالی ولی گرم بود.به افتخارش...

"متن سخنان اصغر فرهادی  در غیاب او توسط انوشه انصاری در مراسم اسکار خوانده شد:

«افتخار بزرگی‌ست که برای دومین بار این جایزه با ارزش را دریافت می‌کنم. از اعضای آکادمی، گروهم در ایران، تهیه‌کننده‌ام «الکساندر ماله‌-گی» و پخش‌کنندگانم «کوهن مدیا» و «آمازون» تشکر می‌کنم. همچنین سپاسگزارم از همبستگی دیگر کاندیداهای بهترین فیلم خارجی.

متاسفم که امشب در کنار شما نیستم، من به احترام مردم کشورم و شش کشور دیگر که با قانون غیرانسانی منع ورود مهاجران مورد بی‌احترامی واقع شدند به آمریکا نیامدم.

تقسیم‌بندی جهان به ما و دشمنان ما توسط سیاستمداران افراطی، باعث ترس می‌شود، ترسی که توجیهی‌ست دروغین برای خشونت‌ها و جنگ‌ها. جنگ‌هایی که مانع بزرگی بوده‌اند برای رسیدن به دموکراسی و رعایت حقوق بشر در کشورهایی که مورد تهاجم واقع شده‌اند.

سینماگران می‌توانند با چرخش دوربین‌هایشان به مشترکات انسانی، کلیشه‌هایی که از ملیت‌ها و ادیان مختلف ساخته شده است را بشکنند و زمینه‌ همدردی و به دنبال آن همبستگی مردمان جهان را فراهم کنند. همدردی چیزی‌ست که ما امروز بیشتر از هر زمان به آن نیازمندیم.»


"

نظرات 4 + ارسال نظر
غریبانه یکشنبه 15 اسفند 1395 ساعت 11:19

ان شاالله که بیغرض انتخاب کرده باشن

ماری پنج‌شنبه 12 اسفند 1395 ساعت 14:36 http://maral-memories.blogfa.com

چه ما دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم ، اسکار بزرگترین رویداد سینمایی دنیاست . به نظر من حتی مطرح شدن اسمی از ایران و کاندیداشدن هم قشنگه چه برسه به برنده شدن . جایزه امسال شاید نگاه سیاسی داشت به اتفاقات اخیر آمریکا ، ولی همین هم نشوندهنده ی اینه که اهالی هنر میخان مستقل از مرزها و دولت ها و سیاست ها رفتار کنند .

کاملا باهات موافقم درسته دنیا حول سیاست میچرخه ولی سیاست محض هم جایی در هنر نداره.

غریبانه چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت 08:38

فروشنده مزخرف بود دیدمش البته این انتخابا واقعا عادلانه نیست...هر فیلمی که ایرانو بد بختو عقب افتاده و بیچاره و ناامن نشون بده برنده میشه...جایزشم ارزشی نداره اینقدر بعضیها ابراز خوشحالی میکنند

اصلا باهات موافق نیستم در ضمن واقعیت رو نشون داده، مگه غیر از اینه؟؟!!!!تا کی میخوایم خودمونو گول بزنیم؟!اسکار ارزشی نداره؟! باارزش ترین جایزه سینماییه. چه حرفایی میشنوه آدم!!!!
نسخه سفید فیلم فروشنده
آیدین سیارسریع @aydinsayar
بی قانون

در جهت تولید آثار سفیدنما برای ارسال به جشنواره های خارجی و مقابله با سیاه نمایی موجود در فیلم های ایرانی ما سیناپس یک فیلمنامه مطلوب و کاملا سفید و مطابق با واقعیات جامعه را برای ارسال به اسکار سال بعد نوشته ایم که در اینجا برای اولین بار منتشر می کنیم:

رعنا و عماد یک زوج بازیگر تئاتر هستند. آنها در خانه شان نشسته اند و در مورد تاثیر کلم بروکلی بر پیشگیری از سرطان پانکراس صحبت می کنند که ناگهان متوجه لرزش شدید ساختمان می شوند. عماد با آرامش عینکش را از چشم بر می دارد و می گوید: رعنا جان! این لرزشی که مشاهده می فرمایید در اثر فروریزش زمین است که یک امر کاملا طبیعی است و در همه جای دنیا ممکن است اتفاق بیفتد، لذا نباید با سرزنش مسئولین زمینه سوءاستفاده رسانه های بیگانه را فراهم نمود.

رعنا: راست می گویی عماد. پس تا تو چایت را می خوری من می روم وسایل را جمع کنم تا به خانه ای دیگر برویم.

رعنا و عماد به خانه ای دیگر که بابک همکارشان در تئاتر به آنها معرفی کرده است می روند.

شب آن روز وقتی رعنا و عماد به همراه اعضای تیم در اتاق گریم تئاتر نشسته اند تعدادی از افراد نظارت و ارزشیابی می آیند و می گویند: ما سه مورد را اصلاح کردیم، یک پرده را هم کلا حذف کردیم. ناراحت که نشدید؟

عماد می گوید: این چه حرفیست؟ خیلی هم خوشحال شدیم. ای کاش می شد به طور کلی اجازه اجرای این نمایش های منحط غربی را در سالن های تئاتر کشور نمی دادید تا هنر کشور بیش از پیش متعالی گردد.

افراد نظارت و ارزشیابی می گویند «دیگه نه در این حد» و می روند. رعنا زودتر از عماد به خانه می رود تا در جهت گرم کردن کانون خانواده شامی مهیا سازد، عماد هم در جهت استحکام بنیان خانواده از سوپرمارکت اجناسی تهیه می کند. ناگهان زنگ خانه به صدا در می آید و رعنا در را باز می کند و خود به حمام می رود. اما غافل از این که کسی که پشت در بوده نه عماد بلکه پیرمردی مشکوک می باشد. پیرمرد با قلبی خسته از پله ها بالا می آید و وارد خانه می شود. جوراب هایش را در می آورد و نزدیک حمام می شود. چند ضربه با دست به در حمام می کوبد، رعنا می گوید: شما که هستید؟ پیرمرد می گوید: من پیرمرد حکیم و وارسته ای می باشم که تصویر سفید و زیبایی از ایران به نمایش جهانیان می گذارم. دخترم! چرا وقتی آیفون را می زنی ابتدا نمی پرسی کیه؟ شاید پیرمردی شیطان صفت -که البته ایرانیان اینگونه نیستند- پشت در باشد! رعنا می گوید: کاملا حق با شما می باشد پدرجان. پیرمرد می گوید: آفرین. حالا که درس گرفتی من با پاهای خونین خود از پله ها پایین می روم و وانتم را بعنوان جایزه نزد شما می گذارم. رعنا: تو رو خدا شرمنده نکنید. پیرمرد: نه بابا این چه حرفیه.
مدتی بعد عماد به خانه بر می گردد و با رد خون بر پله ها مواجه می شود. خود را به سرعت به خانه می رساند و می بیند رعنا ناراحت و افسرده گوشه ای کز کرده است.

عماد: چه شده است رعنا؟

رعنا ماجرای ورود پیرمرد مهربان را تعریف کرده و از این که بدون کسب اطلاع از هویت اشخاص در خانه را باز می کند ابراز ندامت و از موقعیت خود حین ورود پیرمرد اظهار شرمندگی می کند.

عماد می گوید: اگر در حمام پوشش مناسبی داشتی کار به اینجا نمی کشید.

و در پایان به عنوان حسن ختام جمله ای کلیدی را می گوید که منتقدان را به حیرت وا داشته و توطئه جشنواره های خارجی را خنثی می کند:

باز خدا را شکر که ما در کشور این معضلات را نداریم و افراد می توانند به راحتی در را باز کنند و به حمام بروند، اگر در کشورهای دیگری این اتفاق می افتاد معلوم نبود سرنوشتت چگونه رقم می خورد!

تصویر فید آوت می شود و همه چیز به خوبی و خوشی به پایان رسیده و تصویر زیبایی از کشور به جهانیان ارائه می گردد.

marzi سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 15:48 http://rozegaremarzi.blogsky.com

عالی بود. منم خیلی خوشحال شدم. دمش گرم که افتخار کشوره

واقعا دمش گرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد