قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

پایان سال تحصیلی کرونایی 1399-1400

اولش خیلی برام سخت بود.به این مدل مدرسه رفتن نویان عادت نداشتم!تمام اصول روانشناسی ای که خونده بودم و قرار بود برای مدرسه اش اجرا کنم زیر پای این ویروس لعنتی له شده بود!اوایل خیلی سختم بود. حرص میخوردم، غصه میخوردم. اما کم کم به خودم اومدم!!!چه میشه کرد؟!باید با سبک زندگی جدید خو گرفت. منم شدم معلم، شدم مادر و معلم. با پسرم آوای حروف رو دوره کردم. شعر های حافظ و شاهنامه و درس زندگی یاد گرفتم. انگلیسی رو مرور کردم و کلیی فرانسه یاد گرفتم!!!(لازمه بگم که انگلیسی، فرانسه، حافظ و شاهنامه خوانی جزو دروس مدرسه شونه و بر خلاف انتظار من که فکر میکردم زیادیه و بچه‌ها رو خسته میکنه، بچه‌ها به شدت جذب شدن و خیلی خوب یاد گرفتن) برخلاف انتظارم، بچه‌ها خیلی بهتر از مامانا یاد گرفتن و خیلی زودتر به این سبک و روش عادت کردن. دیروز 12 خرداد 1400 جشن پایان سال بچه های پیش دبستانی پروفسور سمیعی بود. برای منه ترسو که نزدیک به دو ساله تو هیچ جمعی شرکت نکردم، رفتن به جشن مثل کابوس بود. برای روز معلم هم جشن گرفتن، اما من نویانو نبردم و وقتی از زبون دوستاش شنید اونقدر غصه خورد که جیگرم کباب شد. برای جشن پایان سال مدیرشون گفت فقط 7 نفر بچه های پیش دبستانی هستن و یه همراه. جشن تو فضای بازه و تاکید شده همه ماسک بزنن. دو روز زودتر به آتلیه ای که اعلام کردن رفتیم و نویان با لباس های فارغ التحصیلی عکس گرفت. روز جشن هم قرار بود هر کس یه بادکنک با خودش بیاره. منم یه بادکنک هلیومی سبز که با کروکدیل رو تیشرتش ست بود براش گرفتم. من شیفت شب بودم و ساعت 8 شب باید اداره میرفتم. نویان استثنائا دو نفر همراه داشت. به مدرسه که رسیدیم نویان از خوشحالی رو ابرا بود.بچه‌ها چنان ذوقی برای هم داشتن که باورم نمیشد. اونقدر با موسیقی زنده ای که عمو نارنجی اجرا میکرد رقصیدن و بالا پایین پریدن که نگو. نویان پیشم اومد و گفت مامان بادکنکم رو بگیر و قبل از اینکه من بگیرم، ولش کرد!بادکنک به اوج آسمون پر کشید. منتظر بودم ناراحتی نویانو ببینم، اما اونقدر به خاطر بودن کنار دوستاش خوشحال بود، که یکم با دوستاش، دنبال بادکنک دویدن و با چشم بادکنک رو دنبال کردن و خندیدن و بعد هم رفتن سراغ بدو بدو و بازیاشون...

دیروز به اندازه ای بازی کردن و خوشحال بودن که من از نیاوردنش تو روز معلم پشیمون شدم.

دلم براشون سوخت!!!برای بچه هایی که باید یکسال با هم زندگی میکردن اما فقط همو از پشت مانیتور و سر کلاس های مجازی دیدن!!!

نمیدونم این سبک زندگی تا کی ادامه داره. نمیدونم این ویروس لعنتی کی شرشو از سر دنیا کم میکنه. اما امیدوارم

به روزهای روشن...

به واکسن...

به برگشتن به زندگی عادی...

به امید اون روز...

نظرات 8 + ارسال نظر
ماری پنج‌شنبه 31 تیر 1400 ساعت 05:07 http://maral-memories.blogfa.com/

فکر کنم همه مون هر روز داریم عصبی تر میشیم و چون فعلا زورمون به مقصر نمیرسه ، به همدیگه گیر میدیم ...
امیدوارم اوضاع بهتر بشه . هرچند.....

مهدی پنج‌شنبه 17 تیر 1400 ساعت 01:00

چرا عین‌پیرزنا نفرین‌میکنید؟ مگه من شما رو گفتم هیات علمی شدین؟ مگه من‌کف دستمو بود کردم یا واو به واو وبلاگتون خوندم. دارم کلی میگم. شما پارتی و رانت رو قبول ندارین یعنی؟ خیلیییییییییی دیدم اطرافم‌ک چون مثل خودشون بودن جذبش کردن حتی با فوق هیات علمی شد. با فوق. به کی قسم بخورم باور کنید. به والله الان ترم دو عمرانه داره به عنوان مهندس عمران ماهی ۶ میلیون حقوق میگیره برای یه پروژه بزرگ. خدا جای حق نشسته‌ قطعااا
شما میگید عرضه داشتین یعنی ما بی عرضه بودیم و هستیم؟ منتطرم کسی برام نون و اب بیاره؟ اگ‌ پولم درحد ضروریاتمه ولی دل سیرم و چشمم به دست کسی نیست.
من حرفم به شخص شما نبود خوبه گفتم سوگلی های ۲۴ میلیونی. چون اطرافم‌ پره پررررر. تاکید میکنم من اصلااااا منظورم شما نبودین ک به این راحتی نفرین‌میکنید و واگذار میکنید.
وقتی کسیو با حرفاتون‌ناراحت میکنین و انگ‌مفت خوردی و یللی تللی بهش میدین منتظر جواب قشنگ نباشید. فقط فکر نکنید خودتون بهتون برمیخوره و بقیه بیرگن.
یاحق

دوست عزیز من هم به شدت مخالف رانت و بند پ و ... بوده و هستم.هزارتا از مواردی که میگین رو دیدم. با پوست و استخونم لمس کردم. وقتی رفتم مرخصی زایمان، رییس یه قسمت بودم. بعد از دو ماه برم گردوندن و کسیکه هیچچچچ صلاحیتی نداشت رییس کردن چرا؟!!!فقط چون پارتی داشت و داره!!!! اتفاقا به شدت از پارتی بازی شاکیم. حق خودمو هزاربار خوردن!!!شما نفرین کردین، من فقط چیزیکه خودتون نوشته بودین رو تحویلتون دادم!!!شما نوشتین خدا جای حق نشسته و جوری میزنه که خودتون نفهمین!!!من فقط جمله خودتونو بهتون گفتم. شما گفتین برای شما آب نداشته ولی برای ما نون داشته!!!و و و
در هر حال من نه اهل نفرینم نه چیزی.فقط واگذار کردم به خدا. خدا خودش عادله. همیشه هم گفتم ایشالا که همه مردم دنیا در آرامش و آسایش باشن و خدا هم نیم نگاهی به ایران و مردم مظلومش کنه...

مهدی جمعه 11 تیر 1400 ساعت 04:32

مام درس خوندیم فقط بند پ نداشتیم از اون سوگلی‌های 24 میلیون نبودیم که بشیم هیأت علمی.بععععله. و الا ما هم شبانه روز درس خوندیم و شدیم مهندس این کشور! اونم دانشگاه اصفهان و با بهترین رتبه و معدل‌ها!
زدین ناکارمون کردین حالا می‌خواهیم ما گل به سرشما بریزیم؟ شرمم خوب چیزیه بخدا! خدای جای حق نشسته! یه وقتی می‌زنه که ندونید از کجا خوردین! مهم نیست خوبی دنیای کوفتی اینه که می‌گذره! یکی تو باغ و گردن و جشن و بهترین‌ها یکی هم ..... الحمدلله رب العالمین روی پای خودمون هستیم اگر بند پ نداریم. اگر ماشین ال نداریم اگر خونه بل نداریم ولی چشم و دل سیریم. فقط یه جایی باید جواب داد امیدوارم اون دنیا باشه فقط! خیلی خوبه کسی که ادعای عقل کل و تحصیل و .... داره بگه اگر ذره‌ای توی وضع موجود مقصرم معذرت می‌خواهم! ولی امثال شماها اطرافیان براتون مهم نیستن فقط خودمون!
مهم نیست چون می‌گذرد غمی نیست.فقط ویرانه‌ای که با خرسندی و رضایت تحویل میدین انتظار گلستان نداشته باشید

من بند پ داشتم یا همسرم؟!!!واگذارتون میکنم به همون خدا که خودش عادله. به والله که هیچکدوممون نداشتیم!!!!بند پ داشتم بعد از 11 سال هنوز شرکتی بودم؟!!! پای پارتی در میون بود، مرخصی زایمانم رو میخوردن و مجبورم میکردن بچه دو ماهم رو بذارم پیش مامانم و برگردم سرکار؟!!! همه اینا تو پیجم هست میتونین برین بخونین. ما از صفر شروع کردیم!از حق التدریس درس دادن با ساعتی پنج هزار تومن!!!به خدا که حساب کتاب میکردیم حقوقمون به قبض آب و برق میرسه یا نه!!!مام سختی کشیدیم.در ضمن با مهندسی هم هیات علمی نمیشن!!!دکترا گرفته از بهترین دانشگاه ها، سراسری، روزانه، شاگرد اول شده، مقاله داده. چشمش رو لپ تاپ کور شده!!!فراخوان شرکت کرده، امتحان داده، هزار بار مصاحبه و برو و بیا و هزار بدبختی...
هیچکدوممون سوگلی نبودیم!همسر من پدر و مادرش رو تو کودکی از دست داده بی هیچ پشتوانه ای!!!فقط و فقط همت و تلاش خودش بوده که الان تو زندگیش آرامش داره. من هیچ وقت هیچیو دروغ نگفتم. چرا پدر من خدا رو شکر الان وضع اقتصادی خوبی داره. باغ داره ویلا داره خدا حفظش کنه ولی جون کنده!!!از کارگری تو مغازه شروع کرده!!!وقتی ازدواج کرده از دار دنیا یه موتور هوندا داشته!!!و یه دنیا جنم و جربزه.بچگی ما همش به سختی گذشته!!!شما چه میدونین که ما در خودکار بیک، سر مداد رنگی زردمون میزدیم، تا بزرگتر بشه چون پدرم درگیر قسط و مضاربه و بدبختی بود و پول خرید مداد رنگی اضافه نبود!!!چرا فکر میکنین هر کی الان به جایی رسیده در نتیجه رانت و بند پ و فلان و فلانه!!!نمیدونم اصلا چرا براتون توضیح میدم!!!دوست عزیز خدا رو شکر ما هر چی داریم با سختی و بدبختی بدست آوردیم و قدرشم میدونیم. حتی اگه برای چیزی پول کم داشتیم از پدرم قرض گرفتیم، میفهمین قرض، و در اولین فرصت هم بهش پس دادیم. چون هم خودمون هم پدرم قدر زحمت کشیدن و پول درآوردن رو میدونیم و اعتقاد داریم به جای ماهی دادن به کسی، باید ماهیگیری یادش داد. به احدی هم نه معذرت خواهی بدهکاریم نه چیزی.نه هیات دولت بودیم نه تصمیم تاثیر گذاری داشتیم نه پول کسیو خوردیم و نه هیچ چیز دیگه. ما نون بازو و زحمت و تلاش خودمون رو خوردیم.خدا جای حق نشسته و جوری میزنه که خودتون نفهمین!!!مواظب تهمت زدن و قضاوت کردناتون باشین. خدا از حق الناسش نمیگذره.جای اینکه بشینین و منتظر دیدن بدبخت شدن مردم باشین، برای خوشبخت شدن خودتون تلاش کنین. خدا جای حق نشسته و نیات و زحمات بنده هاشو میبینه و جواب میده.

مهدی دوشنبه 7 تیر 1400 ساعت 12:37

کسی که امیدش روحانی و شعارهای دروغش بود که هر ننه قمری هم می‌فهمید داره دروغ می‌گه حقشه ناامیدی مطلق. هرچند کار و امیدواهی و مسخره شماها باعث شد زندگی خیلیا تباه بشه که باید روزی جواب بدید بله خانوم اینجوریاس! البته برای ما اگر آب نداشت برای شماها نوووووون داشت این انتخاب دیگر ناشکری نکن لطفا!

خدا رو شکر هیچ وقت محتاج نون از دست کسی نبودم چون زحمت کشیدم درس خوندم سر کار رفتم و خدا رو شکر هیچ نیازی به کسی نداشتم. وقتی یه عده دنبال یللی تللی بودن من عمرمو رو کتاب گذاشتم باید نتیجه شو میدیدم و دیدم!!!شمام منتظر نباش کسی برات آب و نون بیاره زحمت بکش تلاش کن!!!در ضمن این ننه قمری که میگی 24 میلیون بودیم و اتفاقا من شخصا بسیار خرسندم که اون انتخاب رو کردم که بفهمم هیچ امیدی به اوضاع بهتر نیست!!!ببینیم حالا که ماها کنار کشیدیم چه گلی به سرمون میزنین

نیلوفر جمعه 28 خرداد 1400 ساعت 20:21

خوب بود یه عذرخواهی هم می‌کردید به‌خاطر آن خوشحالی پوشالیی که داشتین و امید واهی. هر آدم کم عقلی هم می‌فهمید کسی که چهار سال غیر از رنگ کردن ریشش کاری نکرد چهار سال دوم هم نمی‌کند ولی امثال شماها .....قطعااااااا عقل من و امثال من که آراء باطله بودیم بیشتر کار کرد تا امثال شماها که فکر می‌کنید از دماغ فیل افتادین ولی از دمش افتادین.الهی زندگیتون بشه عین کارگرا تا بفهمید چه بر سر بعضیا اومد. شماها فقط حزب باد هستین و هرکجا بهتون گفتن رای می‌دین. صد رحمت به عروسک خیمه شب بازی! خدا جای حق نشسته دور و زود داره سوخت و سوز نداره.
مایل نیستم تأیید بشه. خواستم فقط خودت بفهمی چکار کردی با یه عده! نشین فحش بده که همکارم ال کرد و بل کرد! ببین شماها با ماها چه کردید! بعد بیا عکسهای فلان بذار و فیس کن و .... بچه‌های ما هم خدایی دارن مهم نیست! الهی اینقدر داشته باشید که اصلاً نتونید سرتون رو بالا کنید ببینید دورتون چه خبره ولی خیلی جفا کردید خیلییییییییییی

عزیزم هر کسی خودش عقل داره و میتونه تصمیم بگیره!اتفاقا اصلا پشیمون نیستم چون اون انتخاب باعث شد خیلی چیزا روشن بشه.برای ایرانم متاسفم ولی مقصرش من و امثال من نیستن!!! من هیچ وقت نخواستم به قول شما فیس کنم!!!معنی حزب باد رو میدونی؟!معنی تناقض چی؟!بالاخره زندگیم بشه مثل کارگرا یا پولم از پارو بالا بره؟!رای باطله چه کاربردی داره، که عقل شما بهش رسید و ما نرسید؟! ببینم ازین به بعد که امثال ماها تصمیم نمیگیریم اوضاع بهتر میشه یا نه!!!در هر حال من همیشه برای همه آرزوی خیر داشته و دارم. ایشالا که زندگی همه مردم دنیا شاد و روبراه باشه. دوست عزیز اینجا پیج منه و اگه آزارتون میده میتونین نخونین. بهترین ها رو براتون آرزو میکنم

ماری دوشنبه 17 خرداد 1400 ساعت 13:43

مبارک باشه عزیزم....
ایشالله هر چه زودتر این بلای بشری موم بشه و همه یه نفس راحت بکشیم...

امیدوارمممم

الهه شنبه 15 خرداد 1400 ساعت 08:37

سلام اجی خوبی خسته نباشی بابت همه چی ان شاءالله که درست میشه همه چی خدا بزرگه راستی مامانت بهتره اجی؟؟؟

فاضله پنج‌شنبه 13 خرداد 1400 ساعت 12:17 http://golneveshteshgh.blogsky.com

قشنگ بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد