قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

عکس رنگی رحم

دیروز بالاخره رفتم و عکس رنگی گرفتم وقتی تموم شد باورم نمیشد که همین بوده!!!! این همه اضطراب و استرس!!!!! به نظر من که دردناک نبود.موقع تزریق یه ذره درد داشت و خیلی خیلی کم زیر دلم چند ساعتی درد میکرد ولی اصلا مساله حادی نبود. از ترس قبلش کلی مسکن خوردم. اینقدر نوشته های تو اینترنت منو ترسونده بود که همش به مهدی میگفتم دم در اتاق منتظر باش، نکنه نتونم از جام بلند شم

نمیدونم باید خوشحال باشم یا غمگین!!!!! خوردم به تعطیلات و هنوز پیش دکترم نرفتم. دکتر رادیولوژیست گفت مشکلی نداری و نوشته هاشم که خوندم ظاهرا همه چی نرماله!!!!!!!!! خدایا شکرت که مشکلی نبوده

ناراحتیم از اینه که اگه من سالمم، مهدی هم سالمه پس چرا نمیشه!!!! خدا جونم چرا به مادر شدن من و پدر شدن مهدی رضایت نمیدی؟؟؟؟!!!!!!!!!! شاید هنوز لایقش نیستیم. خدایا  ناراحتی رو از روز و شبام بگیر. راضی ام به رضای خودت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد