قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

تولد بهانه زندگیم و اولین هدیه امید زندگیم

"در ستاره بارانِ میلادت
میان احساس من
تا حضور تو
حُبابی است از جنس هیچ
از دستان من
تا لمس نگاه تو
آسمانی است به بلندای عشق
جشن میلادت را به پرواز می روم
دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها
آسمانی که نه برای من
نه برای تو
که تنها برای “ما” آبیست"

پنج شنبه تولد مهدی بود، روز شکوفا شدن عشق زندگی من، روزی که خدا همه لطفش رو بر من تموم کرد و ستاره عشق رو برای من آفرید. کسی که وجودش برام معنای واقعی زندگیه. عزیز دلم ایشالا که هزاران سال، نفس های گرمت نوازشگر وجودم باشه.

تو تولد همسری یه اتفاق جالب افتاد نی نی مون اولین کادوشو گرفت یه سرویس نوزادی ناز که دخترعمو جونش واسش خرید. مهدی همیشه و همه جا میگه فعلا قصد بچه دار شدن نداره، واسه همینم این کادو رو براش گرفتن که بگن بابا بسه دیگه، ما نی نی میخوایم خلاصه کلی خندیدیم، مهدی که میگفت چقدر قشنگه فقط حیف یه کم بهم کوچیکه

از پنج شنبه تا حالا هزار بار بازش کردم و نگاش کردم، خدا جونم یعنی میشه این انتظار لعنتی تموم شه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد