قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

نرم نرمک میرسد اینک بهار............ خوش به حال روزگار


سلام عزیزدل مامان. امیدوارم که حالت خوب باشه عزیزم. 07500000 دلم میخواد، از این روزای اول سال برات بگم. روز سوم نوروز که وقتی چشمامو باز کردم دیدم زمین سفیدپوش شده!!!! و برف نوروزی شهر و کوچه رو گرفتههنوزم برف می بارید.تو تموم این سالا، این اولین نوروزی بود که برف میومد!!!!

عمو رامین عزیز اولین کسی بود که بهت عیدی داد عسلکم

اینم از عیدی من و بابا جون. دلمون میخواست به مناسبت سال بز، برات بز میخریدیم ولی پیدا نکردیم.

خاله نرگس جون (زن پسرخاله ام) هم این جورابای نازنازی رو به نیت تو خریده

اینم عیدی عمو نادر (عمو کوچیک من) به تو جیگر مامان. میخوام بزنم بالای تختت و شبا که میخوای چشمای نازت رو ببندی، چراغاش رو روشن کنم. امیدوارم از عیدی هات خوشت اومده باشه جوجه کوچولوی من.

راستی مامانی، یه اتفاق جالب برام افتاد. خاله سمیرا جون (از دوستای خوب فیروز، وبلاگ راز مگو) واسه تعطیلات یه سری هم به شهر ما زدن و بالاخره از نزدیک همدیگه رو دیدیم من که خیلی خوشحال شدم. دلم میخواد خدای مهربون زودتر یه نی نی ناز مثل خودت به اونام بده. براشون دعا کن قندعسل مامان.

راستی سه ماهگی ات مبارک عزیزم. بالاخره این سه ماه پراسترس گذشت و وارد ماه چهارم شدی.قربونت برم که اینقدر حرف گوش کنی و دل مامان رو سفت چسبیدی ای کاش جفت هم بالا بود و نگرانی های مامان تموم میشد. مامان دلش میخواد بره تو دل طبیعت، با هم بگردیم و نفسی تازه کنیم ولی میترسم اذیت بشی امیدوارم این دفعه که سونو رفتم همه چی حل شده باشه. تو هم دعا کن جوجه کوچولو من.

عزیزدلم برای روزی که تکون خوردن هاتو حس کنم، ثانیه شماری میکنم زبانکده محصلخیلی مواظب خودت باش. دوست دارم و میبوسمت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد