قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

شین مثل شکست!!!


نمیشه همیشه برنده بود!! یه جاهایی باید پرچم تسلیمت رو بالا ببری و بپذیری که شکست خوردی!!! پروژه از پوشک گرفتن نویان یکی از همون وقت هاست!!! خیلی مقالات خوندم و مثل همیشه نت رو زیرورو کردم. تو کنکاش هام به یه روشی رسیدم به اسم "روش سه روزه!"نمیدونم مدت زمان کمش بود که منو جذب کرد یا تعداد کامنت هایی که ازین روش راضی بودن.هرچی بود خواستم که انجامش بدم. یه خداحافظی یهویی با پوشک بود. یه روز برای همیشه پوشک رو کنار میذاشتی و دیگه حتی شب هم نباید بچه رو پوشک میکردی.  نویان 28 ماهش میشد و به نظر من وقتش بود که پوشک رو کنار بذاره. برنامه ریزی هامو کردم و چهارشنبه 27 بهمن 1396 رو مرخصی گرفتم که سه روزی خونه باشم. رفتم خرید. براش دمپایی (که بره تو دستشویی) و یه لگن آبی صندلی ای (که هم این روزها دوتا لگن داشته باشم و هم اینکه بعداببرمش خونه مامان برای زمان هایی که اونجاست.) و زیرانداز بهداشتی (که موقع خواب زیرش بندازم و اگه خیس کرد تشک تختش خیس نشه) خریدم. به سفارش بعضی دوستان فرشامم جمع کردم.

خوش قلقی های نویان بدعادتم کرده بود!!! حتی فکر اینکه با شکست مواجه بشم رو نمیکردم!

صبح چهارشنبه شد و پروژه ما کلیک خورد. کلی بهش وعده جایزه و پاستیل و ... دادم ولی بچه انگار اصلا متوجه حرفام نمیشد!!! تا ساعت 1 ظهر 7 بار خودشو خیس کرد!!! اوایل که هیچی نمیگفت. بعد از چندبار بعدش که خیس میکرد،  میگفت جیش کردم!!! و من هربار با خودم تمرین کردم که باید صبور باشم. بالاخره چیزی به ذهنم رسید، پفک!!! خوراکی ممنوعه ای که نویان به شدت دوسش داره و من براش نمیگیرم. نمیدونستم کار درستی میکنم یا نه ولی بهش وعده پفک دادم. گفت جیش دارم و رفتیم رو لگن نشست. جیش نکرد ولی گفت جیش کردم پفک بده!!!! منم دلم سوخت و گفتم خیلییییی کم جیش کردی ولی بهت یه دونه میدم و ماجرا شروع شد. انگار کاملا یاد گرفته بود. هربار جیشش رو روی لگن میکرد و یه دونه پفک جایزه میگرفت. یه بار گفت جیش دارم و رفتیم بعد دیدم پی پیا کرده. خلاصه روز اول همه چی عالی بود. به قول مهدی تنها مشکل این بود که هفته بعد باید از پفک میگرفتمش و البته زبون درد هم گرفته بودم بس که به نویان یادآوری کردم!!!!

حتی شب هم جاشو خیس نکرد و من سرمست بودم و فکر میکردم همه چی تمومه!!!!



روز دوم رسید. از خواب بیدار شد و اصرارهای من برای دستشویی رفتن مجاب به رفتن دستشوییش نکرد!!! چندبار اومد گفت مامان جیش دارم و من سریع رفتم که کمکش کنم ولی با شیطنت خاصی فرار کرد و خندید!!! نمیدونم اشتباهاتم ازینجا شروع شد یا نه، ولی عصبی شدم و خواستم به زور و با گریه رو لگن بذارمش!!! و نویان همیشههههه برنده، این مدل مجادلاته!!!! بهش گفتم اگه شلوارت رو خیس کنی مامان ناراحت میشما و با لحن شیرینی جواب داد "باوووشه". به اصرار بالاخره راضی شد بره جیش کنه و من کلی خوشحال شدم ولی چند دقیقه ازش نگذشته بود که دیدم دوباره خودشو خیس کرده!!! عوضش کردم. اون روز صبح پی پیاشم تو لگن کرد و من کلی تشویقش کردم. ظهر بابا یه سر اومد خونه ما و من برای تشویق نویان به بابا گفتم که نویان دیگه بزرگ شده و پوشک نمیپوشه و ... ولی حس کردم نویان اصلااااا خوشش نیومد!!! یکمی عصبی بود و اصرارهای من برای دستشویی رفتن هم فایده نداشت!!!خودشو نگه میداشت!!! ظهر خوابید بدون اینکه دستشویی بره!!! جاشم خیس نکرد!!! کم کم نگرانی به سراغم اومد. به ذهنم رسید دستشویی رو تزئین کنم تا شاید دلش بخواد بره دستشویی و کوتاه مدت هم جواب داد. پسرم عاشق ماه و ستاره است و بادکنک های فویلی ستاره جذبش کرد و از خواب که بیدار شد رفت رو لگنش جیش کرد ولی مقاومت کردن هاش تموم نشد!!! هرکاری کردم حاضر نشد قبل خواب رو لگن بشینه!!!البته جاشم خیس نکرد.وقتی دیدم اصرار به دستشویی نرفتن داره گفتم بیا پوشکت کنم ولی حتی پوشک رو هم نمیخواست!!! حس کردم تزئین دستشویی هم کار درستی نبوده و از روال عادی خارج شدن بهش استرس داده. این بود که تزئینات رو جمع کردم.

روز سوم هم شروع شد. تصمیم گرفتم اصلا بهش نگم و اصرار نکنم.حس میکردم داره بازیم میده. شاید هم استرس گرفته بود یا شاید لجبازی میکرد!!! هرچی بود این روند آزارم میداد.  رو بالکن داشتم لباس های شسته رو پهن میکردم که مهدی اومد و گفت نویان جیش داره!!! رفت دستشویی و جیش کرد و جایزه شو گرفت و من خوش خیال گفتم حتما کوتاه اومده!!! ولی مقاومت هاش برای دستشویی نرفتن شدت گرفت. خودشو نگه میداشت و من مدام نگران بودم. چندباری هم رو لگن نشست و میگفت جیش کردم ولی خبری از جیش نبود!!!! میگفتم مامان جیش نکردی؟! میگفت "قطره قطره" ولی خبری حتی از یه قطره هم نبود!!! یه بارم نشست و گفت جیش ندارم ولی اومد بیرون و خودشو خیس کرد!!! انگار شرمنده هم شده بود!!! گفت خواستم سنتور بزنم!!!من خیلی سعی میکردم صبور باشم و هیچی نگم ولی از درون بهم ریخته بودم و شاید نویان اینو حس میکرد!!! با هم رفتیم پارک. هر کاری کردم حاضر نشد قبل از بیرون رفتن دستشویی بره!!! هوا هم سرد بود. وسطای بازی دیدم که به شدت خودشو خیس کرده!!! ناامید شده بودم. ظهر جمعه بود و مثل همه جمعه ها خونه مامان بودیم. ظاهرا خیلی پکر نشون میدادم و همه بهم میگفتن دارم زیادی خودمو اذیت میکنم!!! برای تشویق نویان جلو همه بلند گفتم که نویان پوشک نمیپوشه و میره رو لگن جیش میکنه، همه شروع کردن به تشویق و آفرین گفتن و ...که در کمال ناباوری نویان شروع کرد به جیغ زدن و گریه کردن و بهونه گرفتن!!!! انگار خجالت کشید و اصلا دلش نمیخواست کسی اینو بدونه!!! واقعا حس میکردم درمونده شدم!!!خونه مامان چندباری با بازی با مامان و عموسعید رفت و رو لگنش نشست و جیش کرد. چندبارم نشست و جیش نکرد!!! جمعه شب تولد 30 سالگی شبنم عزیزم و یک ماهگی کارن خاله بود.یه جشن خودمونی و دور همی صمیمی. از شانس بد ما برق قطع شد و وقتی برق اومد دیدم نویان خیس کرده.مامان کلی مایعات بهش داد ولی من کم کم حس میکردم باید شکست رو بپذیرم!!! اینکه خیس میکنه و ... اصلا برام مهم نبود!!! اینکه سه روز گذشته بود و روش موفقیت آمیز نبود برام اهمیتی نداشت!! چیزی که نگرانم میکرد این بود که نویان روزبه روز لجبازتر شده بود و روندم سیر منفی داشت!!!! این نگه داشتن هاش عذابم میداد!!! این مقاومت کردن هاش!!! از لگن فراری شده بود!!! امتحان کردیم که رو دستشویی ایرانی بشینه، کنار دستشویی و ... ولی فایده نداشت که نداشت!!! صبح شنبه وقتی از خواب بیدار شد جاشم خیس کرده بود!!!!

مرخصی منم تموم شده بود و باید میرفتم اداره. روحیه خوبی نداشتم. مدام از مامان پیگیر دستشویی رفتنش شدم و متاسفانه نرفته بود!!! هرکاری کرده بودن راضی نشده بود و آخر هم خودشو خیس کرده بود!!! هم مامان و هم خودم دیدیم که چه طور خودش رو جمع میکنه که جلو جیش کردنشو بگیره!!! اینقدر بهم ریخته بودم که حتی تو اداره ازم پرسیدن چمه و چرا اینقدر ناراحتم!!! مقاومت بی فایده بود. نویان سرلج افتاده بود و روز به روز هم داشت بدتر میشد و من میترسیدم این نگه داشتن ادرار به کلیه اش آسیب بزنه. بیشتر از آسیب جسمی هم نگران آسیب روحیش بودم.این همه تلاش کرده بودم که آرامش داشته باشه و به دور از استرس بزرگ بشه، اصلا دلم نمیخواست به هر قیمتی از پوشک بگیرمش!!!  این بود که تسلیم شدم و به مامان گفتم پوشکش کنه. تا شب تو پوشکش هم جیش نکرده بود ولی کم کم به روال عادیش برگشت. گرچه الانم اصلا دلش نمیخواد پوشکش رو عوض کنم!!!! حرفی هم از لگن میشه میگه نه دوست ندارم!!!! نمیدونم شاید هم توقع من از نویان زیاد بود!!! شاید چون خیلی خوب و منطقی با همه چی کنار میومد منو پرتوقع کرده بود!!! شاید اصلا آماده از پوشک گرفتن نبود!!! شاید من برخلاف اون چیزی که فکر میکنم بهش استرس داده بودم. نمیدونم!!! ممنون میشم اگه ایده و نظری دارین باهام درمیون بذارین. فعلا این پروژه رو متوقف کردم و احتمالا چند ماه بعد تو بهار، دوباره اقدام کنم. ممنون میشم اکه تجربه ای دارین منو درجریان بذارین.

بعد ازین ماجراها بود که مطمئن شدم نویان به شدت حساسه مثل خودم و به شدت لجبازه مثل باباش!!!



این عکس ها هم مربوط به جمعه 29 دی 1396 و جشن تولد سی سالگی شبنم و جشن یک ماهگی کارن جونمه. عشق خاله کلی بزرگ شده. ایشالا که همیشه در کنار هم شاد و سلامت باشن و به همه آرزوهاشون برسن.

نویان به شدت به کارن علاقه داره و دلش میخواد نازش کنه و دست به سرش بکشه. ذره ای حسادت به کارن رو احساس نکردیم خدا رو شکر. البته همه حواسمون هست. من و مهدی که به ندرت جلوی نویان بغلش میکنیم. مامان و بابا و شبنم و سعید هم بیشتر از پیش حواسشون به نویان هست و باهاش بازی میکنن و خداروشکر برخورد پسرم با پسرخالش ستودنیه.



راستی یه چیز جالب نویان میگه که دلم خواست اینجا ثبتش کنم. یه بار به پشت لب مهدی اشاره کرد و گفت این چیه؟! مهدی هم بهش گفت "جاسیبیلی". از اون به بعد وقتی اعضا صورت رو اسم میبره همیشه "جاسیبیلی" رو هم میگه

بعد نوشت: نویان بعد ازین ماجرا، تو پوشک هم که جیش میکنه اعلام میکنه  دیشب بعد ازینکه اعلام کرد جیش کردم گفتم ایرادی نداره پوشک داری. بعدش گفتم مامان میخوای بری رو لگنت جیش کنی؟وروجک میگه ولمون کن بابا بذار همینجا جیش کنم  خلاصه از خنده هلاک شدم از دست این جوجه...

نظرات 15 + ارسال نظر
حوا سه‌شنبه 10 بهمن 1396 ساعت 22:22

دخترباخوندن پستت یکم خنده ام گرفت سه روزه چیه منه بدبخت الان چهارماهه پسری توی خونه بدون پوشکه ازخیرفرشهاگذشتم البته تمام خونه روپراز روفرشی کردم ازاون شرتهای اموزشی گرفتم که کمترکثیف کاری داشته باشه میدونی خنده ام ازاین بود که این الف بچه ها چه جوری مارو حرص میدند اونم بااین چیزکه همه جاروکثیف میکنه صبوری کن خانمی اخرین باری که رفتم روانشناس گفت اصلانبایددعواش کنیم فقط بهش بگیم که ازاین کارناراحت شدیم بعدهم گفت جدول ستاره براش بذارم ومثلا بگم هر۵تا ستاره یه جایزه میگیره فعلا که پسرمن منوچهارماهه سرکارگذاشته تا دستشویی داره میره توکابینت یازیر میز یا یه جایی خودش روقایم میکنه بعدمیادمیگه خخخخ اسیرشدیم رفت نگران نباش این نیز بگذرد بذاربعد عید شروع کن فقط وقتی شروع کردی دیگه بینش فاصله ننداز دیر به دیرهم ببرش بیرون که مجبورنباشی دوباره به پوشک بیرون عادت بکنه من دیر به دیر میبرمش بیرون هروقت بیرون میریم پوشکش میکنم تا چندروز همون یه ذره پیشرفت قبلی هم ازبین میره ادم یبارسرش دادزد کاررو خراب کرد هروقت میخوام ببرمش دستشویی پسری یاگریه میکنه یایکی منو میزنه

گفتیییی!!!وروجکایین!!!اصلا نباید عصبانی بشیم!!!مادر شدن صبر ایوب میخواد

غریبانه شنبه 7 بهمن 1396 ساعت 08:48

خوبی؟
ازپفک گرفتن عالی بود
عالمو ادم خبر دار شدن میخای از جیش بگیری
اولش فکر کردم تزئین جواب داده گفتم بعدا منم بکار ببرم خخخ

نهههه رو نویان که جواب نداد!!!به نظرم هرچی شرایط عادی تر به نظر برسه بهتره

لیلا جمعه 6 بهمن 1396 ساعت 17:21

سلام
مشاوره به من گفت همه بچه‌ها مثل هم نیستند و یه مدل رفتار کردن براشون نیست برای جیش گرفتن. گفت اگه بدون آمادگی و با استرس بچه رو از جیش بگیری و بهش فشار بیاری ممکنه لکنت زبان بگیره بخاطر استرسی که بهش وارد میشه! اصلا عجله نکن. حیف نیست بخاطر پوشک گرفتن بهش استرس وارد بشود.

بله درسته دقیقا نظر خودمم همینه به قول دوستان هیچکس با پوشک وارد دانشگاه نمیشه

آوا جمعه 6 بهمن 1396 ساعت 03:56

الان که باید ی وقفه بذاری، باید ی مدت بگذره دوباره شروع کنی، پوشک و که باز کردی بگو هروقت جیش داشتی بگو‌جیش، اما خودت نیم ساعت ی بار بدون هیچ هیجان غیر عادی دستش و بگیر ببرش دستشویی
نذار دستت و بخونه که با دستشویی نرفتن رو مخته

آره ایشالا سه چهار ماه دیگه دوباره امتحان میکنم باشه حتما به توصیه ات عمل میکنم

آوا پنج‌شنبه 5 بهمن 1396 ساعت 19:10

نسیم جان تجربه های من:
اصلا هیجان زیاد به خرج نده، تزیین دستشویی و جایزه و این حرفارو بیخیال ، خیلی روند عادی برای بچت جلوه بده ، قبل از باز کردن پوشک بهش بگو تو دیگه بزرک شدی و از این به بعد مثل (ی بچه بزرگتر مثال بزن) میری دستشویی جیش میکنی. بعد کار خودت شروع میشه که نیم ساعت یکبار ببریش دستشویی. اصلا هم مهم نیست جیش میکنه یا نه..... اما نکته مهم و سخت ترین قسمت کار صبوری و صبوری و صبوری
پسر اول من ۲۰ ماهگی از پوشک گرفتم ، اینو ۲۳ ماهگی، هرکدام هم با روشی مخصوص خودشون

ممنون عزیزم بابت راهنماییت ولی مشکل اینه نمیذاره ببرمش دستشویی

ماری چهارشنبه 4 بهمن 1396 ساعت 22:41 http://maral-memories.blogfa.com

آخی ، دلم برا نویان سوخت که جلو خودشو میگرفته ۔
منم برا هرچبزی یکعالمه مطالعه میکنم ولی جالبه آخرش معمولا راه خودمو میرم که خیلی مثل نوشته های آموزشی کتابا نیست!!
ممکنه برا بعضی بچه ها جواب بده ولی من روشهای زود تند سریع رو نمیپسندم ۔ آدم بزرگش برای عادت به انجام کاری زمان لازم داره چه برسه به آدم کوچولوها۔ تو مهد کودک اینجا گفته بودن یه پروسه ی چند ماهه رو بدای تمرین کنار گذاشتن پوشک در نظر بگیرین!
جفتتون خوش باشین

کاملا باهات موافقم به نظر منم این پروژه زمان نیاز داره. پروسه از پوشک گرفتن فرفروک رو بنویس مام کسب تجربه کنیم. ممنون عزیزم

مادر بالفعل سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 20:30

سلام پس هر دو اذیت شدین
من عجله ای ندارم احساس می کنم وقتش نرسیده
یکی از برادرزاده هامو دیدم که چه زود پوشکش رو گرفتن بچه خیلی اذیت شد خیلی کتک خورد نمی خوام این حالت تکرار بشه

بهترین کارو میکنی اصلا عجله نکن. کتک؟!!!!چرا آخه؟!!!

marzi سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 13:20 http://rozegaremarzi.blogsky.com

سلام نسیم جان.
من که تجربه ای ندارم ولی حس میکنم یهو از پوشک گرفتن کار درستی نباشه. باید بذاری بچه کم کم این مسئله رو درک کنه. شاید نویان هنوز براش زوده.
حداقلش اینه کم کم بچه باید بفهمه الآن جیش داره و نه پی پی. فرقشونو بدونه. بعدش به مرور بگه الآن جیش کردم. یا الآن پی پی کردم. و باز به مرور باید بفهمه اینها رو باید تو دستشویی بکنه نه تو شلوارش. همینجور آروم آروم متوجه بشه که دستشویی جای جیش کردنه. و دیگه باید خودش بفهمه کی جیش داره کی پی پی. اینجوری استرس بهش وارد نمیشه و خارج از توانش کاری رو انجام نمیده. برای انجامش کلی وقت صرف آموزشش میشه.
بچه پسرعمه منو تو سه سالگی از پوشک گرفتن. خودش کامل میدونست و میگفت الآن جیش دارم و یا پی پی دارم.
بچه خواهرم تازه دو سالش شده و الآن موقع جیش کرد میگه ولی پوشکه. وقتی هم پی پی میکنه
تو پوشکش سریع میره به مامانش میگه پی پی . و دستشو میگیره که بریم دستشویی و منو عوض
کن.
آروم آروم بچه میفهمه. سه روز خیلی کمه برای آموزشش.

چی بگم والا. منم الان باهات هم نظرم. نمیگم کلا روش درستی نبود ولی حداقل رو نویان جواب نمیداد و منم مثل تو معتقدم باید آروم آروم یاد بگیره

حوا سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 13:06

http://ketab.ir/modules.php?name=News&op=pirbook&bcode=2167276

این کتابی هست که گرفتم... کتابهای دیگه هم داره که اونها هم خوبن

ممنون عزیزم مجموعه کتاب های خوبی به نظر میومد. تهیه کردم امیدوارم به کارم بیاد

حوا سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 13:00

سلام مجدد
اینو یادم اومد بهت بگم... البته برای دخترم امتحان نکردم ولی شاید برای پسر شما جواب بده... یه سری کتاب آموزشی برای دخترم گرفتم که یکیش درمورد جیش و پی پی بود
یه قسمتش این بود که برای اینکه بچه ی توی قصه قبل از اینکه کارش رو انجام بده اطلاع بده مامان قصه بهش یه عروسک که خیلی دوستش داره میده و این عروسک هر وقت که بره به دستشوویی و توی دستشوویی کارش رو بکنه ظاهر میشه و بعد از انجام کارش و کمی بازی با اون عروسک دوباره میره و تا جیش یا پی پی بعدی دوباره میاد...
برای پروژه ی بعدی از این روش هم میتونی استفاده کنی به نظر خوب میاد... بهتر از پفک خوردنه... یا خوارکیهای غیر مجاز که شرطی بشه

دست گلت درد نکنه عزیز دلم ممنون بابت راهنمایی خوبت حتما استفاده میکنم

باران سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 11:27

به قول خودش ولش کن بابا بزار همون جا جیش کنه
این جور کارا باید خیلی صبور بود به نظرم هن جوری تشویقش کن ولی خیلی جدی نباش بچه ها خیلی تیزن بفهمن تو به چیزی اصرار داری بدتر لج میکنن بیخیال باشی به مور عادت میکنه

مادر بودن صبر ایوب میخواد

حوا سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 11:04

سلام
خسته نباشی بانو
منم اعلام شکست میکنم
من برای دخترم لگن تهیه نکردم و نمیدونم باید تهیه کنم یا نه... دخترم رو میبرم دستشویی خودمون... همچنان نمیگه جیش دارم و بعد از جیش کردن میگه... پی پی هم توی شلوارش میکنه و بعد میگه... از اینکه موقع پی پی کردن نگاهش کنی یا باهاش حرف بزنی یا خلاصه یه چیزی بگی در مورد پی پی ناراحت میشه و میگه روتو بکن اونور منو نگاه نکن.... مشکل من اینه که تایم پی پی کردنش به هم ریخته قبلا یه تایم ثابت پی پی میکرد...
به نظر من موقع از پوشک گرفتن فرشها رو جمع نکن این به بچه استرس بدی میده که فکر یکنه اگر روی این فرشها یا هرجایی جیش کنه به شدت باهاش برخورد میشه و میترسه دستشویی کنه و خودش رو نگه میداره... روال زندگیت رو برای از پوشک گرفتنش عوض نکن... من دخترم رو دو ماهی میشه که توی خونه پوشک نمیکنم و فقط وقتی میریم بیرون یا مهمونی پوشک می کنم... خونه رو هم موکت کردم که روی سرامیک لیز نخوره اگر خیس شد... همسرم خیلی بهم فشار میاره که چرا سریع تر از پوشک نمیگیریش ولی احساس میکنم به مرور و کم کم از پوشک بگیرمش بهتره... شاید من اشتباه میکنم ولی دلم نمیخواد خونه ی دیگران میریم بچه ام شرمنده بشه به خاطر خیس شدن لباسش...
شما هم سعی کن به روی خودت نیاری... مخصوصا جلوی دیگران... فقط خودت و همسرت و مادرت چون پسرت رو پیشش میگذاری... بگذار حس امنیت کنه... منم سعی میکنم تحمل کنم... درسته هفته ای دوبار لباس برای دخترم میشورم و بند لباس پر از شلوار و شورت میشه ولی تحمل میکنم... شوهرم عصبانی میشه ولی با اشاره بهش میگم حرف نزنه... این یه مسئله است که مغز بچه باید به تکامل برسه براش... گاهی تا 4 سالگی و در بعضی بچه ها تا 6سالگی طول میکشه. اصلا نگران نباش... به قول دکتر دخترم هیچ بچه ی هفت ساله ای نیست که با پوشک به مدرسه بره پس نگران نباش.
ببخشید اینقدر حرف زدم

ممنون عزیزم خیلی خوشحالم میشم برام بنویسین پس نه تنها نیازی به معذرت خواهی نیست بلکه من باید تشکر کنم که برام وقت گذاشتی. چشم سری بعد فرش هارو جمع نمیکنم امیدوارم موفق باشی نویان هم موقع پی پیا میره جایی که کسی نبینتش و اگه اتفاقی کسی رو ببینه غر میزنه و میگه نیا. ظاهرا ذات آدم اینجوریه بازم ممنون که برام وقت گذاشتی

نگار سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 02:18

سلام عزیزم اصلا عجله نکن اگه پسرت الان باهات همکاری کنه مطمئن باش در دو ماه بعدی شب ادراری میگیره شک نکن این کار دیر نشده من پسرم را در سه سال و دو ماهگی گرفتم و در عرض یک هفته جواب داد بدون درد سر و بدون استرس پسرم خودش با اشتیاق دستشویی میرفت کاری هم به حرف دیگران نداشته باش هر بچه ای یه سبکی داره پسر اولم را من تو دو سالگی از پوشک گرفتم دقیقا مثل شما با درد سر آخرش تا دوسال دستم به شب ادراری و مشاوره و... بند بود عجله نکن بچه هنوز آمادگی و پذیرش این کار را نداره

بله خودم هم اصراری ندارم حرف مردم هم هیچوقت برام مهم نبوده. ممنون از راهنمایی تون

الهه دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت 23:44

سلام اجی خوبی نمیدونم چی بگم اجی حرفاتو قبول دارم اجی فکر میکردی نویان اینبار هم منطقی رفتار میکنه اجی این پروژه رو شروع کردی حتما حکمتی درشه اجی ان شاءالله به وقتش از پوشک میگیری اجی

ایشالا

فرناز دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت 19:56

منم یکبار تو ۲۸ ماهگی شروع کردم و دقیقا همینطوری شکست خوردم. انقدر به خودم فشار روانی وارد شده بود که وقتی دوباره پوشکش کردم و قبول کردم که شکست خوردم انگار یه فشاری از روی قفسه سینه ام برداشته شده بود. دوماه صبر کردم و همین روش سه روزه رو اجرا کردم. دو روز هرچی بهش گفتم هیچ فایده ای نداشت و حتی یکبار هم باهام همکاری نکرد. به پیشنهاد همسرم روز سوم اصلا بهش نگفتم برو جیش کن و تا شب هربار که جیش کرد گفتم زودتر باید بگی به مامان چون لباست بو میگیره. روز چهارم پوشکش کردم و رفتم خونه مامانم بهشم گفتم اگر جیش داشتی بگو. در کمال ناباوری خونه مامانم گفت جیش دارم و من ناامید پوشکشو باز کردم دیدم جیش نکرده بردمش دستشویی جیش کرد. وای انقدر خوشحال شدم که نگو. البته برخلاف چیزی که همه جا خونده بودم و در مورد دخترم هم اجرا کردم تا دو سه ماه با پوشک میبردمش بیرون وشبها هم پوشکش میکردم تا خیال خودش و من راحت باشه ولی هیچ وقت پوشکشو خیس نکرد و کاملا فهمیده بود قضیه چیه. مهمترین چیز اینه که خودت آرامش داشته باشی. تو یه کتابی خوندم نوشته بود هیچ آدمی با پوشک دانشگاه نرفته پس خیالت راحت باشه

ممنون عزیزم از راهنماییت. شاید هم یادآوری های مداوم من باعث لجبازیش شد!!!سعی میکنم دفعه بعد هوشمندانه تر رفتار کنم ممنون گلم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد