قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

و اما عشق

سلام. امروز 4 آذره، خبری هم از پری نیست!!!!!!!!!!!!!! امروز بی بی چک گذاشتم و همون جور که حدس میزدم جوابش منفی بود انتظارش رو داشتم و بابت همین هم خیلی غصه نخوردم. اوج ناراحتیم یه آه بود، حیف شد، اگه نی نی بود چقدر خوب میشد

من خیلی تو زندگیم سختی نکشیدم. خونه بابام تو رفاه زندگی کردم، وقتی با مهدی آشنا شدم هر دوتامون دانشجو لیسانس بودیم، مهدی هیچ پشتوانه ای نداشت، پدر و مادرش رو تو بچگی از دست داده بود و یاد گرفته بود رو پاهای خودش وایسه، عشق همه چی رو درست کرد، خدا درست لحظاتی که فکرش هم نمیکردیم دستمونو گرفت، من ازش خیلی معجزه دیدم. مهدی اینقدر اراده اش قوی بود که همه چی براش محیا میشد، بدون پول، بدون پارتی، بدون پشتوانه. سختی زیادی میکشید ولی بالاخره صبح امید طلوع میکرد، خدا رو شکر الان از زندگیمون راضی هستیم. من ارشدم رو گرفتم و مهدی الان دانشجو دکتراست(همه مقاطع هم سراسری و روزانه)، عشق بزرگترین موهبتی بود که خدا بهمون داد، امید که همیشه دستای پر مهرش نوازشگر زندگیم باشه. الان فقط ازخدا یه نی نی سالم میخوایم. مهدی میگه خدا هیچ وقت هیچی رو راحت بهش نداده!!!!!!!!!!!! بابت همه چی جون کنده، ولی بالاخره دستشو گرفته. الانم هر وقت من غر میزنم که چرا نی نی نمیشه، میگه اینا همش واسه اینه که وقتی اومد قدرشو بدونیم.

خلاصه راضیم به رضای خودت خدای مهربونم. امروز قرار شد واسه جواب نمونه برداری به آزمایشگاه زنگ بزنم و اگه حاضر بود و پری هم نیومد، پیش دکترم برم.سردرگمم. خدایا خودت کمکم کن امروز هم هوا بارونیه، خدایا به حق این برکت پاکت صدامو بشنو و دامنم رو سبز کن