قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

من بدترین مادر دنیام!

خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

خیلی خستم خدا، خیلیییییییییییییییییی

تموم وجودم درده. دیگه بریدم!چرا یکم آرامش بهم نمیدی خدا! خدایا چقدر دیگه باید تحمل کنم خدااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!! از روزی که نویان دنیا اومد تموم دردهای دنیا تو وجودم ریخت. درد بخیه ها که کمترین و قابل تحمل ترین درد بود، زخم سینه که با وجود کلی دارو و دکتر، هنوز هم که هنوزه خوب نشده و انگار سینه هام به سیخ کشیده شدن! درد دندونی که عصب کشی و روکش شده ولی باز هم دست از سرم بر نمیداره!!!!!!!!!! دندون پزشکم رو عوض کردم و پیش یه متخصص ریشه رفتم، یک میلیون تومن هزینه کردم و باز هم درد میکشم!!!!!!!!!!!!انگار که این کابوس تموم شدنی نیست!!!!!یبوست و درد های دنباله دارش!!!!!!!!!!!!!!!!!!! خدایا مگه من چقدر طاقت دارم که این همه درد رو باید با هم تحمل کنم!!!!!!!دیگه نمیتونم!!!!!!! دیگه بریدم!!!!!!!!!!!!!!!شیرم کمه! نویان رو نمیتونم سیر کنم!!!!!!!!! اصلا مگه با وجود این همه درد و رنج میشه شیر خوبی داشت!!!!! با همه زجری که برای شیر دادنش میکشم، آرزومه که شیرم سیرش کنه و ادامه بدم. ولی افسوس! تمام توصیه ها برای افزایش شیر رو امتحان کردم ولی بی فایده است!!!!!!!!!!!!!! خدایا من خیلی ضعیفم. من تحمل این همه درد رو ندارم. دیگه ندارم. نویان که بیتابی میکنه زود عصبی میشم. من مادر بدی هستم. نمیتونم اون جوری که باید به پسرم رسیدگی کنم!!! من  قدر این نعمتت رو نمیدونم. شبا که تا دیروقت نمیخوابه و ناآرومه کم میارم!!!!!!!!! عصبانی میشم!!!! سرش داد میزنم!!!! من چه طور مادریم آخه!!!!!!!!!!! اصلا میشه اسم منو مادر گذاشت!!!!!!!!! من بدترین مادر دنیام!!!

از همه بدتر اینکه چند روزه نویان با اکراه شیر مادر میخوره و زود ولش میکنه!!! انگار آخرین روزهای شیر دادنه منه!!!!!!!!!!!! و هیچ زجری برای یه مادر بالاتر از این نیست که حس کنه سلامتی بچه اش رو خودش به خطر میندازه!!! نمیدونم کجای کار اشتباه کردم!!!! ساعت ها با درد شیر دادم ولی نشد که نشد!!! باز هم آخر کار شیر خشک بود که به داد گشنگی پسرم رسید و من بی فایده و بی مصرف فقط خودمو عذاب دادم!!!!

شب ها با هزار عذاب میخوابونمش ولی تا میذارمش تو رختخوابش بیدار میشه و گریه میکنه!!!! و منه خسته دیگه توانی برای خوابوندنش ندارم و روی رختخوابش رهاش میکنم تا مهدی به دادش برسه!!!! اسم منم میشه مادر گذاشت!!!!نه من یه موجود ضعیف و ناتوانم!!! حیف از اسم مقدس مادر!!!!!!!!!!! حیف از این هدیه قشنگ خدا که به من امانت سپرده شده!!!! حیف!!!!

گله دارم خدایاااااا، ازت گله دارم. یه کم آرومم کن!!! یه کم از دردام کم کن خداااااااا. دیگه نمیتونم!!!! خستگی و درد در کنار هم!!!!! نمیتونم خدااااا، دیگه نمیتونم.

گله دارم که دیگه برای کسی اهمیتی ندارم!!! حتی برای مهدی!!!! با اینکه میدونه چقدر درد دارم ولی زنگ میزنه و فقط حال نویان رو میپرسه!!!!!!!!!!!!! من دیگه مهم نیستم!!!!!! گله دارم!!!!!!!!

خیلی آشفتم. نمیدونم چی مینویسم. اشک اجازه نمیده حتی درست ببینم. فقط نوشتم که کمی از درد دلم کم شه!!!!! کنار این همه درد، درد دل رو چاره کنم!!!!!!!!!!!

نظرات 28 + ارسال نظر
الهه سه‌شنبه 19 آبان 1394 ساعت 17:21 http://elahesong.blogsky.com

اجی فقط میخوام ببینم نظری که دو سه روز دادم اومده یا نه

من هرچی اومده بود رو تایید کردم گلم

الهه سه‌شنبه 19 آبان 1394 ساعت 15:51 http://elahesong.blogsky.com

سلام اجی خوبی منم نظر دادم اجی نکنه نرسیده بهت اجی

R سه‌شنبه 19 آبان 1394 ساعت 12:07

سلام. من مطالب شمارو اتفاقی خوندم. خواستم بر اساس تجربه خودم بگم اگر نی نی میخوابه ولی تو جاش بیدار میشه به احتمال زیاد ریفلاکس معده داره اون بالشی ک تو عکسها زیر سرشه مناسب نیست بچه باید با زاویه 30 درجه خوابانده بشه تا محتویات معده به سمت مری حرکت نکنه. حتما حتما ببر دکتر ببین ریفلاکس نداره چون این روزها بسیار شایع شده . پسر منم همینطور بود. در مورد شیر باید قطره چکون شیر میدادی چون بچه اگر با سرشیشه اشنا بشه محاله سینه مادر رو بگیره.موفق باشی

ممنون از راهنماییت عزیزم. خودم هم به رفلاکس شک دارم. از زیر تشکش رو با پتو مسافرتی شیبدار کردم. نویان سینه منو میگیره ولی هرچی میخوره سیر نمیشه!شیرم یا کمه یا سیرش نمیکنه!

فافا دوشنبه 18 آبان 1394 ساعت 10:37

عزیزدلمی نسیم جونمممممممم.
الهی فدات بشم .
خدا کمکت کنه عزیز.
دلم خیلی نگرانت شد . نمی دونم چی بگم . انشالله خدا خودش کمکت کنه .
تو برای من که خیلی عزیزی.

تو هم بهترینی عزیزدلم

زاهارا دوشنبه 18 آبان 1394 ساعت 09:39

خانم گلم انشالله بهترباشی دیروز رفتم مرکزخرید یه پستونک ارتودنسی
خریدم توهمون غرفه یه عالمه سرسینه هم بود شکلها وجنسهای مختلف حیف که نمیشه همشوامتحان کرد امابرام جالب بودخانمی برو یه جنس لاتکس باسرسینه نازکتر که شکل سینه خودت باشه بگیر فکرکنم این راه ازهمه بهتر باشه اخه خودمکیدن بچه هم باعث میشه شیراضافه بشه یه سری ورزش هم برای این کارتورویان بهمون اموزش دادند خوب بود

الهه یکشنبه 17 آبان 1394 ساعت 11:53 http://elahesong.blogsky.com

سلام اجی نسیمم خوبی بهتر شدی اجی دندونت دل دردت سینه هات بهترت ایشالله اجی
اجی نویان چطوره خوبه اجی هنوز شیرت بیشتر نشده اجی راستشو بخوای از یکی از دوستام که شغلش پرستاریه بهش گفتم شیرت کمه جوابش این بود:خوب تو درمانگاه یا بیمارستان یه بخشی هست مربوط به همین چیزا مادرایی که کم شیرند بهشون شیر خشک رایگان تعلق میگیره دقیقا نمیدونم ولی مربوط به بخش ماماییه باید بره اونجا اگه تشخیص دادن کم شیره براش یه مادرکی جور میکنند که بتونه از این شیر خشک رایگان استفاده کنه مدام باید بچه زیر نظر باشه تا6 ماه بعدکه غذای مکمل شروع میشه دیگه مورد نداره
منم بهش گفتم شیرت کمه ولی خوب اجی ضرر نداره این حرف هایی که دوستم زده بهش عمل کنی اجی و بری پیش یه مشاور
اجی اون کامنتی رو که تو این پستت با اسم خودت دادی اجی اخه تعجب کردم
اجی راستی شهادت امام سجاد رو بهت تسلیت میگم اجی ایشالله که به حق این روز عزیز هم دردهات تموم بشه هم شیرت خیلی خیلی خیلی زیاد بشه و انقدر زیاد زیاد بشه که اصلا نویان لب به شیرخشک نزنه
به دوستم گفتم یه سر به وبت بزنه اجی گفت تونستم سر میزنم
نویانمو ببوس اجی

مرسی آجی جونم. راستی اون نظری که گفتی رو مهدی (شوهرم) گذاشته بود. نمیدونم چرا به اسم خودم گذاشته

زاهارا شنبه 16 آبان 1394 ساعت 17:10

قربونت برم الهی منم همینطورم شبها نینی همینطوره گاهی وقتها میام گریه کنم یوهوازکارخودم خنده ام میگیره بعدم به پسری میگم مامان منو ببخش که هنوزنمیدونم چی میخوای زیادی محیطشو اروم نگه ندارززیاد هم نپوشونش

آوا شنبه 16 آبان 1394 ساعت 05:49 http://ava-life.blogsky.com

فکر کنم من بیشتر از هرکسی درکت میکنم چون همه اینا که گفتی شرح این روزای منم هست
حالا چندتا توصیه برا زیاد شدن شیرت آب هویج بخور تاثیرش و حتما میبینی ، روزی چندتا لیوان سعی کن بخوری ....غذا هم فعلا یکم بیشتر بخور ...کنارش کپسول شیرافزا هم بخور هر ۸ساعت مطمین باش شیرت زیاد میشه...درضمن سعی کن میان وعده کباب برگ بخوری درحد چندتا دونه گوشت باشه اما یک هفته هرروز بخور .آب هویج کولاک میکنه تو زیاد شدن شیر
از بابت کم طاقت شدن هم حق داری ....درد، خستگی ، کم خوابی، تنهایی...خب معلوم آدم میبره...همه همینطورن ...سعی کن زیارت عاشورا بخونی
دوماه و که رد کنه بهتر میشه اوضاع...شیرخشک هم قطع کن بذلر گرسنه بشه بیشتر مک بزنه

بانو. پنج‌شنبه 14 آبان 1394 ساعت 10:13 http://mylifeinwords.blogfa.com

سلام. عزیزم...
میدونم و میفهمم حرفت رو...ماههای اول بچه داری سختترین ماههاست...کمک بگیر از همسرت یا مادرت و یه ذره استراحت کن...باور کن با گذشت زمان به شرایط عادت میکنی و بهتر میشی...

فرناز پنج‌شنبه 14 آبان 1394 ساعت 10:09

متاسفانه کار اطرافیان هم دخالت و نظر دادنهای بی منطقه. بچه بیشتر از شیر مادر احتیاج به یه مادر سالم و غذای پر از ویتامین و مواد مغذی داره . عذاب وجدان نداشته باش این روزا برای همه مادرا تکراریه

فرناز پنج‌شنبه 14 آبان 1394 ساعت 10:04

من سر دخترم تمام این روزای سخت رو گذروندم انقدر خودت رو درگیر شیر مادر نکن الان مهم رسیدن مواد غذایی به بدن بچت و بزرگ شدنشه. شیر مادر همون چند سی سی هم کافیه تا انتی بادی به بدنش برسه الان تو خارج هم انقدر حساسیت ندارن. دختر من خیلی کم شیر مادر خورد ولی الان که هشت سالشه از همه دوستاش سالم تر و باهوش تره

نسیم پنج‌شنبه 14 آبان 1394 ساعت 09:28 http://ghasedakemehr.blogsky.com/

عزیزم مگه میشه مادری بد باشه. مگه میشه مادری بچشو دوست نداشته باشه. میدونم خسته ای. میدونم درد داری ولی بازم با لبخند نویان , با دیدنش همه خستگیات رفع میشه. عزیزم تجلی عشقه پاکمون در نویان. مگه میشه دیگه مهم نباشی. مگه میشه دوست نداشته باشم. خودت ببین چقدر از وقتتو توی روز برا نویان میذاری. چقدر من. خوب این طبیعیه که الان فکر نویانیم هر دو. قبلا اگه اس نمیدادم که رسیدم درجا زنگ میزدی ولی الان چی. اشتباه برداشت نکن من نمیگم توجهت بهم کم شده, میدونم که نویان نذاشته. منم اگه حال نویانو پرسیدم مال اینه بوده که اولا شبش حال اون خوب نبوده و ثانیا بی دفاعه و نیاز به ... وگرنه همیشه به یادتم و میپرستمت.

ساغر پنج‌شنبه 14 آبان 1394 ساعت 01:25

سلام عزیزم من به طور کامل درکت میکنم.این حالات رو من به طور کامل تجربه کردم.حتی در مورد شوهرت که میگی فقط حال نویان جون رو میپرسه.عزیزم شوهرت منظوری نداره ما خیلی حساس شدیم و هر حرفی رو تحمل نداریم.عزیزم دوست شما صبا خانم نظر خوبی دارن یعنی من خودمم خیلی دیر فهمیدم که کاش یه مشاوره تو مراکز بهداشت میرفتم.هر چه زودتر میتونی بری و یه مشاوره بگیری هم برا زخم سینت که اذیتت میکنه هم برا نحوه شیردهی بالاخره این تلاش رو بکن که دراینده اگر نی نی گلت شیر خشک خورد با خودا بگی من همه تلاشم رو کردم عزیزم شما خیلی هم مقاومی و داری همه جوره به نی نی رسیدگی میکنی خو ت رو اصلا سرزنش نکن من اگه خودم رو سرزنش میکنم چون مثل شما تلاشی نکردم و حالا سخت ناراحتم.واقعا دو سه ماه اول خیلی سخته درک میکنم.عزیزم تا جایی که روت میشه از خانوادت کمک بگیر باور کن اونا خیلی دوس دارن به ادم کمک کنن.شما هم بعدها براشون جبران میکنی به خدا این روزا کم کم بهتر میشه.به خودت برس به شوهرت برس به خو ت روحیه بده راهی جز سپری کردن نداریم.برا شیردهی به توصیه صبا خانم فکر کن بالاخره شاید کمکی بشه بت.برات دعا میکنم .خدا کمکت کنه.

فُطرس چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 17:48 http://2chaar.mihanblog.com

سلام دوست عزیز.
منم اوایل شیرم کم بود ولی رازیانه معجزه میکرد و شیرم خداروشکر خیلی زیاد شد.
هم میتونی عرق رازیانه بگیری و هم.گیاهشو دم کنی. ولی من پودرشو میریختم تو آب سیب یا دلستر میخوردم.
همههههه مادرا گاهی فکر میکنن بدترین مادر دنیا هستن. من تا 4 ماهگی دخترم حتی نمیتونستم صبحانه درست بخورم همش باید بغلش میکردم. ولی بچه ها به مرور زندگی کردن رو یاد میگیرن
مادرشدن سخته عزیزم مخصوووصا اوایلش.
امیدوارم روزهای سختت سریعتر شیرین بشه.

رها چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 17:16

سلام نسیم جون من از وبلاگ مرضیه جون وارد اینجا شدم
منم چند ماهه زایمان کردم. منم مثه تو بعضی وقتا از این نعمتی که خدا بهم داده شکایت می کنم، با اینکه من با سختی و چند بار سقط باردار شدم
خوب حقم داریم بعد مدتی آسایش یکی بیاد و نظم خواب و زندگیمون را بهم بزنه این دلیل بر این نیست که ما مادرای خوبی نیستیم. خوب خسته میشیم
منم آدم خواب الو بودم حالا با اومدن مهرسام نظم خوابم به هم ریخته.
اما برا شیرت منم مثه تو بودم حتی بدتر که یه قطره شیر هم نداشتم اما از پودر خارجی گالاکتوژیل مصرف کردم البته چند دوره ولی الان بیا ببین شیرم چقدر زیاد شده حتما بگیر و مصرف کن
ماءالشعیر، آب هویج، کته ماش،جو پرک، بادام زمینی، حتما حتما آب زیاد مصرف کن
اینها که گفتم را حتما بخور تا شیرت راه بیافته
در ضمن قبل از دادن شیر خشک به نی نی اول بذار تا حسابی نی نیت سینت را مک بزنه بعد شیر خشک را بهش بده
من با این راهها شیرم خوب شد طوری که نی نیم خیلی توپول شده و دکتر گفته رژیم باید بهش بدیم
اینم عکس مهرسام
http://8pic.ir/images/j01kdah1fgr0tzw98elq.jpg

ممنون عزیزم ماشاا... زنده باشه

صبا چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 15:42

نسیمی توی پاسخ یکی از بچه ها نوشتی دو سینه رو میدوشم سی میل میشه میخواستم بگم دوشیدن ما با میک زدن بچه زمین تا آسمون فرق داره برای همینم میگن هرچی بیشتر میک بزنه بیشترم ترشح میشه ولی دوشیدن اینطور نیست و بعد از مدتی سینه خشک میشه. یه سوال تو ازکجا میدونی شیرت تموم میشه؟ یعنی یه مقدار خورد دیگه شیرت نمیاد شروع میکنه به نق زدن و بعد اون یکی رو میدی؟
بازم میگم نسیم جون مشاوره شیردهی توی مرکز بهداشت برو حتما بی ضرره اونا خودشون میفهمن شیرت کمه یا به اندازس و راهنمایی ات میکنن.

آره صبا جون شروع میکنه به غر زدن و کشیدن و بعد هم ولش میکنه اون یکی رو میذم. خودمم فشارش میدم میبینم به سختی یه قطره میاد!

الهه چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 15:12 http://elahesong.blogsky.com

http://vista.ir/article/236326/%D8%B1%D9%88%D8%B4%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%AF
اجی این لینکی هست که در مورد درست شیر دادن و همینطور صحیح شیر دادنش هست اجی اخرشم اسم یه پروفسورو نوشته بود اجی
http://barsame_maman.niniweblog.com/cat33.php
اجی بیا اینم یه وبلاگه اموزش صحیح شیر دادنو با تصویر یاد داده اجی یه کم وقت بزار اینارو بخون توروخدا اجی

الهه چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 13:57 http://elahesong.blogsky.com

اخه دیروز قبل از اینکه بیای بازم نظرارتو تایید کنی یه نظر دیگه دادم اجی اونو میگم
بهم بدجوری عادت کردی اجی حق میدم کلا دوستای خودمم بهم عادت میکنن وقتی باهاشون حرف میزنم چشمت بی بلا اجی

الهه چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 11:01 http://elahesong.blogsky.com

سلام اجی خوبی صبحت بخیر اجی شرمنده اجی نمیخواستم ناراحتت کنم اجی بابت اون نظرم که تایید نکردی
اجی اگه خواستی بازم بهت لینک سایت هایی رو میدم که در مورد بیشتر شدن شیرته اجی با دقت اون سایت هارو بخون اجی

سلام آبجی جونم من همه رو تایید کردم گلی!!! تو نظرات هم هست عزیزم. چرا ناراحت بشم. چشم حتما آبجی

زهرا چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 07:37

میدونی اشتباه کارت کجاس؟اینه که از روز اول تو بیمارستان بهش شیر خشک دادی و دیگه تلاشی برای سینه گرفتنت نکرد بعدشم شیر کافی داری براش ولی چون شیر خشک شیرینه دوست داره هی بخوره....بعضی بچه ها عادت به گریه کردن دارن من دختر عموم تا نه ماه مدام هی گریه کرد و هیچ مشکلی هم نداشت...برو پیش روانشناس شاید افسردگی گرفته باشی

شاید هم حق با تو باشه ولی اگه تو بیمارستان شیر خشک نمیدادم گشنه میموند. دلم نیومد. اصلا بلد نبود میک بزنه روز دوم یاد گرفت!!! دو روز هیچی نمیخورد!!! دلشو نداشتم. الان سینم رو میگیره ولی شیرم کمه. میدوشم از هر دو سینه سی میل بیشتر نمیشه!!!

سوری چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 06:29 http://dokhtarin.blogsky.com

نسیم جون عزیز دلم ...اروم باش خانمم اتفاقا تو بهترین مادر دنیایی ..مادری که با وجود همه دردهاش به فکر شیرخوردن و راحت خوابیدن کوچولوشه...گلم من که تجربه ای ندارم امامی دونم ارامش داشتن تو خیلی مهمه، گاهی نفس عمیق بکش گاهی برو تو حیاط و چند دقیقه قدم بزن وقتی خوابه برای خودت یه لیوان شیرعسل یا چای درست کن...صلوات بفرست...عزیزم منم با چشمهای پر اشک و دل شکسته ام برات دعامیکنم که این روزهای مادرانه برات به شیرینی بگذره...نگران نباش این مشکلات طبیعیه همه مادرا دارن..

ممنون سوری مهربونم که با دل شکستت بازم میای و سری به منو نویان میزنی. خیلی محتاج دعاتم

الهه سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 19:24 http://elahesong.blogsky.com

اجی نظرمو خوندی یکی دیگه دادم

همه رو میخونم آبجی شیرینم فقط ممکنه دیر و زود بشه عزیزم

آزاده سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 16:32 http://maman-ayandeh.blogsky.com

دوستم نبینم ناراحتی. تا جایی که میدونم و اطرافیان رو دیدم این 2 ماه اول سخت میگذره و مخصوصا به مامانها. از یک طرف زایمان از یک طرف نوزاد داری. هیچ وقت فکر نکن مامان بدی هستی این علایم طبیعیه. اون چیزی که فکر میکنی و از خودت انتظار داری با چیزی که در مقابلش قرار. می‌گیری از زمین تا آسمون فرق میکنن و زمینه افسردگی برات میاره. ناراحت نباش میگذره برات آرزوی سلامتی و آرامش خواستارم.

marzi سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 14:57 http://rozegaremarzi.blogsky.com

عزیزم آروم باش. چی شده نسیم جون؟!
اصلا و ابدا خودتو عذاب نده عزیزم. خب حق داری درد جسمی آزار دهنده است. چرا افکار بد رو تو ذهنت پرورش میدی. اتفاقا تو بهترین مامان دنیایی. فقط کمی خسته ای و هنوز بدنت بهبودی پیدا نکرده.
بابت شیر دادن به نویان ناراحت نباش. یه مدت بذار شیرخشک بخوره. تو این مدت که ان شاالله کوتاه باشه به زخم سینه ات رسیدگی کن. پماد بزن و روغن زیتون بهش بزن تا خوب بشه. وقتی سینه ات زخمت خوب شد، مثلا یک ماه دیگه دوباره شیردادن به نویان رو شروع کن. مگه نمیشه؟؟
تو این مدت هم آروم شیرت رو بدوش که خشک نشه. برو دکتر. تا بهت مسکن بده. بخیه هاتو چک کردی؟
آروم باش. برو خونه مامانت تا بهتون رسیدگی کنه. تنهایی خیلی سخته. جاری من 2 ماه خونه باباش بود با وجود اینکه طبیعی زایمان کرده بود. ولی بچه اش کولیک داشت. با کمک اونا نگه داریش میکرد. اونم عصبی میشد سر بچه اش داد میزد ولی زود قربون صدقه اش میرفت.
با یه بار عصبی شدن که دیگه نمیشه مادر بودنت رو نادیده گرفت و بگیم مامان بدی هستی. اتفاقا تو خیلی خوبی.
مراقب خودت باش. خودت به داد خودت برس. از مامان و خواهرهات کمک بخواه.
ان شاالله سالم باشی عزیزم.

صبا سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 14:18 http://atrebeheshti.blogsky.com

گلم سعی کن بهش شیرخشک ندی بچه ها توی دو سه ماهگی دیگه عاقلتر میشن و اگه شیر خشک خورده باشن اونو انتخاب میکنن. اگه با یه سینه سیر نشد دنبالش با اون یکی بده بهش تا سیر بشه هرچی بیشتر مک بزنه بیشترم ترشح میشه گلم. آرامش و تغذیه ی خوب و خواب کافی به افزایش شیر کمک میکنه سعی کن نویان که میخوابه توهم بخوابی تا کمبود خوابت جبران بشه.

صبا جون از هر دو سینه میدم ولی سیر نمیشه!!!!!! متاسفانه انگار داره شیر خشکی میشه

صبا سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 13:24 http://atrebeheshti.blogsky.com

عزیزدلم نسیم جونم کلی غصه خوردم با خوندن این پستت. میدونم روزهای سختی رو پشت سر میذاری عزیزم یه کم تحمل کن و آروم باش بخدا منم کشیدم این دردها رو. قبلا که بهت گفتم دوماه تمام!!! و بعد کم کم بهتر شد. عزیزم یه توصیه میکنم بهت حتما یه مشاوره شیردهی که توی مراکز بهداشت هست برو البته باید سوال کنی که کجا دارن همه جا این مشاوره رو ندارن. من رفتم و خیلی موثر بود شاید اصلا نحوه ی بغل کردن نویان موقع شیر دادنش اشتباهه یا فقط نوک سینه رو دهنش میگیره و مک میزنه برای همین زخمت خوب نمیشه عزیزم. برو حتما ضرر نداره نسیم جونم.
نسیم عزیزم مامان مهربون با روحیه ی منفی شیرت زیاد نمیشه بخدا، سعی کن افکار منفی رو بریزی بیرون تو بهترین مادر دنیایی برای نویان مطمئنم فقط خسته ای و آشفته خاطر و شاید کمی افسردگی پس از زایمان که همش توی روزها و هفته ها و شاید ماه های اول طبیعیه گلم همه چی رو بخدا بسپار و با دعا و راز و نیاز دلت رو آروم کن
قابل باشم دعاگوت هستم عزیزدلممم

متاسفانه نویان فقط نوک سینه رو میگیره!!!! هرچی هم کلش رو میذارم دهنش میده بیرون!!! خیلی برام دعا کن. دارم دیوونه میشم

سارا سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 13:05 http://doranzendegiyeshirinman.persianblog.ir/

نسیم جون عزیزدلم نبیییییییینم که ناراحت باشی گلمممممم.

هزار تا کار تاحالا برای نی نی نازت کردی . هر کاری برای سلامتی، آینده و . . . بوده را انجام دادی و میدی . دیگه مامان از این بهتر !!!!!؟؟؟؟؟

تو نه تنها بهترین مامان دنیایی بلکه بهترین همسر هم هستی . باور کن اینا برای خواهرام هم گفتم . که نسیم جون هست وبلاگ داره، اینقدر منظم ، مرتب و مهربونه. ( پست خونه تکونی قبل از بیمارستان را براشون گفتم و اوناهم مثل من کیف کرده بودند ) .

نمیدونم شاید من مادر نشدم و این حس ها را نمی فهمم. یه سوال دارم خوب اگر بچه ات شیر خشک بخوره طوری میشه !!!! مگه دست خودته که شیرت کمه و سیرش نمیکنه!!!! تو که تمام تلاشت را کردی ، چرا اینقدر عذاب میکشی ، درد سینه خیلی بده عزیزم چرا اینقدر تحمل میکنی . یه موقعه ی اگر به خاطر زخم زیاد سینه هات عفونت پیش بیاد چی . یه ذره به فکر سلامتی خودت هم باش گلممم. بازم میگم برای من گفتنش راحته چون احساسش نکردم ولی عزیزمم با این همه درد اینجوری که نمیشه تو داری به خودت ظلم میکنی .

امیدوارم که خیلی زود زود تمام غصه هات تموم بشه گلی خانم خوشگل.

برام خیلی دعا کن عزیزم

الهه سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 12:07 http://elahesong.blogsky.com

نه اجی اینجوری نگو توروخدا اجی میدونم تو یه روز این دردهات راحت میشی اجی فقط توروخدا سر نویان داد نزن عصبی نشو گناه داره اجی پسرت گناه داره اجی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد