قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

مادر بودن

اینهمه مطالعه و مشاوره و دقت و تلاش و تلاش و ... آخرش میبینی یه روزی، یه جایی که هردو کم و بیش بی حوصله اید،وقتی خودش هم نمیدونه چی میخواد و به تمام راه حل هایی که پیشنهاد میدی با گریه و داد "نه" میگه.وقتی ندای "صبور باش، صبور باش"  درونت کم میاره و دیگه نمیتونه جلو عصبانیتت رو بگیره و اینقدر عصبی میشی که پا میذاری رو خط قرمزت!صدات بالا میره و فقط دلت میخواد یکی به دادت برسه و با خودت میگی باید ازش دور بشم!!!وقتی شب مثل فرشته ها خوابیده، نوازشش میکنی، بی اختیار اشک امونت نمیده و عذاب وجدان راحتت نمیذاره و همش میگی چرا سرش داد زدم؟!!!چرا بازم نشد؟!!! اونجاست که میفهمی خوندن چقدر راحته و عمل کردن چقدر سخت!!!اونجاست که می فهمی وقتی چیزی رو میدونی و پا روش میذاری بخشیدن خودت چقدر سخت تره!!!! وقتی مدام خودتو سرزنش میکنی که مادر خوبی نیستی!!!اونجاست که میفهمی مادر بودن سخت ترین شغل دنیاست!!!

وقتی با تابش اولین اشعه های خورشید، چشماشو باز میکنه و هیچی از دیشب یادش نیست،وقتی با صدای شیرینش صدات میزنه و خودشو تو بغلت جا میده، وقتی صورتشو به صورتت میچسبونه و بهت میگه"مامان دوست دارم" اونجاست که میفهمی مادر بودن شیرین ترین شغل دنیاست!!!!

نظرات 7 + ارسال نظر
آوا جمعه 24 خرداد 1398 ساعت 23:14

سلام نسیم جون خوبی ؟ننوشتنت طولانی شده !
نویان چطوره ؟

سلام عزیزم شکر خوبم. خیلی سرم شلوغ بود سفر و ... امروز مینویسم قسمت باشه!

ماری سه‌شنبه 7 خرداد 1398 ساعت 07:10 http://maral-memories.blogfa.com/

جوابت رو خودت تو آخر نوشته دادی .
مامان من به نظرم - مثل هرکس دیگه ای البته- بهترین مادر دنیاست . هیچ خاطری ی بدی از بچگیم یادم نمیاد .
من ، عاشق دخترم هستم . ولی یه آدمم که بعضی وقتها - هرچند ندرتا- ولی ممکنه کم بیارم ، خسته باشم ، تو مود نباشم و هزار و یک علت که باعث بشه عکس العملی غیر از اونچه که خودم میحوام رو نشون بدم .
ولی از یه چیز مطمئنم . عشقی که مادر به فرزندش میده میتونه اونقدر بزرگ و بی انتها باشه ، اونقدر قلب و روح بچه ش رو پر کنه که هیچ اثری از هیچ لحظه ی ناخوش آیندی تو ناخود آگاه بچه ش هم نمونه .
خودت رو ناراحت نکن . بچه ها می فهمن . فکر میکنم حتی خیلی بهتر از ما میفهمن

لایکککک

مریم سه‌شنبه 7 خرداد 1398 ساعت 06:06

عزیزم

باران دوشنبه 6 خرداد 1398 ساعت 07:31 http://hezaro1shabebarane.mihanblog.com

چه پست با احساسی چقدر شیرین

آرزو مامان یکشنبه 5 خرداد 1398 ساعت 11:03

ممنونم از جوابتون

خواهش عزیزم

آرزو مامان شنبه 4 خرداد 1398 ساعت 15:08

سلام ببخشید یه سوال داشتم
با وبلاگ شما از طریق جستجو کردن برای دخترم آشنا شدم دختر من مشکوک به فاویسم میخواستم بدونم پسر شما خوب شده فاویسمش واینکه برای مراقبت ازش و اینکه گفتنش به دیگران چه راهکاری دارید ممنونم

سلام عزیزم متأسفانه فاویسم پسر من برطرف نشده و اونجور که فهمیدم فاویسم برطرف نمیشه!خودتونو اذیت نکنین اصلا بیماری خاصی نیست البته میگن شدت و ضعف داره ولی نویان فقط به خود باقالی حساسیت داره و نباید بخوره حتی به بوشم حساسیت نداره.یه آزمایش کمی هست که شدت و ضعفش رو مشخص میکنه. من خیلی غصه خوردم خیلی گریه کردم ولی الان میدونم که فقط خودمو آزار دادم از من میشنوین خودتونو درگیرش نکنین فقط مراقب باشین مواردی که منع مصرف داره (مثل باقالی و بعضی داروها ) استفاده نکنه ایشالا که همیشه سلامت باشه

الهه چهارشنبه 1 خرداد 1398 ساعت 11:16

سلام اجی خوبی ان شاءالله که همه چی درست میشه اجی تو مادر خوبی واسه نویان هستی خدا واسه هم حفظتون کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد