قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

کابوسی به نام آنفولانزا!

(نفس مامان و هنرهاش)
باز هم هوا سرد شد و آنفولانزا شایع شد. اولش اصلا فکر نمیکردم به اینجا برسه!!! میگفتم مثل همیشه میاد و میره! اما یهو به خودم اومدم دیدم همه جا رو گرفته!!! بیمارستان ها پر از مریض و فوتی ها متاسفانه زیاد!!! بدجوری ترسش به جونم افتاد!!! من هیچ وقت سراغ واکسن آنفولانزا نبودم. چون دکترا میگفتن هر کشوری بنا به ویروس سال گذشته اش واکسن رو میسازه و فقط برای موارد خاص تجویز میشه و افراد عادی واکسن نمیزنن. حتی ممکنه واکسن هم زده بشه و ویروس هوشمند آنفولانزا خودشو تغییر بده و توش نباشه و باز هم دچار بشی!حتی گاهی اوقات زدن واکسن، عوارض داره و ...
و من هم به توصیه دکترای دور و برم سراغش نمیرفتم و حس خوبی بهش نداشتم (با اینکه خیلی از دوستان هر سال میزنن)
تا اینکه این آنفولانزا H1N1 کابوس این روزهامون شد!!! تا اینکه پسر سه ساله پسرعموم تا امروز یک هفته است بستریه!!! شوهر همکارم ده روز بستری شد و پسر 7 ساله دوستم 5 روز بستری بود!!!ترسش بدجوری به دلم افتاد. خواهرزاده شوهرم (هدا) که خودش پزشک متخصصه گفت به نظرم بهتره نویان رو مهد نفرستین و براش واکسن بزنین! گفت تو جلسه، دکتر فوق تخصص عفونی همدان تاکید کرده تو این شرایط گروه های خاص( افراد زیر 5 سال و بالای 65 سال، زنان باردار، افراد دارای بیماری های خاص، کادر درمان و معلمین) حتما واکسینه بشن.خیلی ترسیدم. یکشنبه 10 آذر 98 از دکتر نویان وقت گرفتم و رفتم که باهاش مشورت کنم. اونم حرف های هدا رو زد. گفت تو این شرایط برای این گروه ها، زدنش بهتر از نزدنشه!!! که هم نویان و هم مهدی جزو گروه هایی هستن که باید واکسن بزنن و نویان باید دوتا بزنه. یکی الان و یکی 28 روز دیگه. دکتر نویان گفت هلندیش بهتره ولی اگه گیر نیاوردین هر چی بود بزنین!!! جونم براتون بگه که کل شهر رو زیر و رو کردیم واکسن آنفولانزا نبود که نبود!! به هر آشنایی که میدونستیم سپردیم. پیدا نشد که نشد!!!حالم بد شده بود. سردرد، ضعف!!! نمیدونم چرا یهو خودمو باختم!! عجب چیز بدیه این ترس!!!
بالاخره هدا جون با کلی پرس و جو و آشنا بازی و ... یکی تو همدان گیر آورد که گفت چون شرایط نگهداری داره بهتره بیاین اینجا بزنینش و من چهارشنبه 13 آذر 98 رو مرخصی گرفتم که برم همدان و واکسنی رو بزنم که تمام این سال ها با زدنش مخالفت میکردم و الان در به در دنبالشم!!!میخواستم امروز برم ولی همکارم مرخصی بود و دیگه به من مرخصی نمیدادن. هرچه زودتر باید این واکسن زده بشه چون دو هفته هم طول میکشه تا بدن رو در برابر ویروس ایمن کنه!!!
البته پنجشنبه 23 آبان 98، وقتی نویان از مهد برگشت یهو بیحال شد و خوابش برد. تبش بالا بود و با هیچی پایین نمیومد!!! بردمش پیش دکترش و گفت ویروسه و ممکنه 5 روزی طول بکشه. 24 ساعتی تب داشت و بعد دیگه روبراه شد. علایم دیگه ای هم نداشت. فقط تب!!نمیدونم چرا من و مهدی حس میکنیم شاید همین بوده و خدا رو شکر ضعیفش قسمت نویان شده، ولی خب به قول دکترش نمیشه مطمئن بود و بهتره هر کاری از دستمون برمیاد انجام بدیم.
فعلا فقط یه واکسن گیرمون اومده و امیدواریم تا 28 روز دیگه یکی دیگم پیدا بشه. کارن (خواهرزادم) 26 آذر، 2 سالش میشه. اونم جزء گروه پرخطره. خواهرمم یه دونه پیدا کرده و قراره براش بزنه. من فقط دعا میکنم که بلا از همه آدما مخصوصا فرشته های کوچولو دور باشه.
نمیدونم این اپیدمی تا کی ادامه داره. یه هفته؟! یه ماه؟!4 ماه؟! نمیدونم. اولش میگفتم آخه یه روز دو روز نیست که نویان رو مهد نفرستم! مهدکودک هم میگه نگران نباشین! ما مراقبیم! مدام  ضدعفونی میکنیم و کودک بیمار نمیپذیریم و ... ولی هرچی با خودم کلنجار میرم دلم راضی به رفتنش نمیشه!خودم که ادارم و نمیتونم زیاد مرخصی بگیرم. نویان ساعت 7 صبح بیدار میشه و مامانم 9!!! زندگی مامانم بهم میریزه!!! نویانم همش تو خونه باشه خسته میشه. حوصلش سر میره. پارک و شهرکودک و ... که نمیشه برد.
در نهایت دلم راضی نشد و از دوشنبه 11 آذر 98 دیگه مهد نفرستادمش. روزاییکه میشه مهدی همون حول و حوش 9 نویانو میبره خونه مامان و ظهر میره دنبالش.اگه مهدیم اول وقت کلاس داشته باشه که مامانم طفلی مجبوره 7 صبح بیدار شه!!!  تا کی باید اینجوری سر کنم نمیدونم. اه آخه این چه جور زندگی کردن مزخرفیه!!!
ماه هاست هر روز صبح آبلیمو عسل و آب گرم ناشتا میخوریم. من و مهدی تخم شربتی هم توش میریزیم که البته نویان دوست نداره.
من طعم زنجبیل رو هم دوست ندارم ولی میگن باید مصرف بشه و برای تقویت سیستم ایمنی بدن مفیده. منم یه سالی میشه که تازه شو خریدم و نگینی خورد و فریز کردم و موقع پخت دو تیکه تو خورشت میندازم.وقتیم که غذا آماده شد درش میارم. خیلی طعم غذا رو تغییر نمیده و روش استفاده خوبیه.
حالا میگن گل میخک رو از عطاری بگیرین و گردنتون بندازین!!! نمیدونم چقدر درسته منم شنیدم و شاید انجامش بدم.
خدایا به مردممون یکم آرامش بده. فقط یکمممممم!!!!

نظرات 4 + ارسال نظر
فرناز چهارشنبه 13 آذر 1398 ساعت 14:36 http://ghatareelm.blogsky.com

نگران نباش هیچی بدتر از ترس نیست. اول ترس رو از خودت دور کن بقیه مشکلات حل میشن

ممنون ایشالا

سمیرا چهارشنبه 13 آذر 1398 ساعت 13:46 http://khalvateman66.blogsky.com

نسیم براش شربت آلوئه ورای باریچ بخر. جلوگیری می کنه از انفولانزا و سرماخوردگی. سیستم ایمنی بدنش رو تقویت می کنه. دیروز برای سام خریدم دکتر داروخونه گفت روزی یک قاشق مرباخوری بخوره. برای خودمو محمدم شربت ایموژن خریدم اونم تقویت کننده سیستم ایمنیه. کلا ۴۰ تومنم نشد.

چه خوب چشم با دکترش مشورت میکنم البته واکسنم براش زدم امروز

الهه چهارشنبه 13 آذر 1398 ساعت 07:22

سلام اجی خوبی خداروشکر که نویان خوبه حالش اجی انفولانزا بد دردیه اجی ان شاءالله کس هایی که هم که گفتی زود خوب بشن اجی و هیچکس درگیر این مریضی نشه خدا به همه ارامش و سلامتی بده و بلا و مریضی از همه دور کنه

الهی آمین

ماری چهارشنبه 13 آذر 1398 ساعت 03:04

کار خوبی کردین که به فکر واکسن فلو افتادین . من سال اولی که فرفرک رو گذاشتم مهد واکسن نزدم . نمیدونم چرا همش فکر میکردم زیر سه سال نباید زده بشه . بچه م یکی دو ماه همینجوری با آبدماغ سر کرد یه بارم یه جور سرماخورگی عجیب داشت که چشماش قی میکرد و وقتی میخوابید پلکاش میچسبید به هم و افتضاحی بود . سر هر بار قطره تو چشم و بینیش ریختن من و باباش زار زار گریه میکردیم . پیارسال واکسن زدم ( به یه بار تکرار دقیقا مثل ایران ) و عالی گذشت . بدون هیچ مشکل حادی ... گاهی سرفه های خفف بود یا یه چند روزی آب دماغ که خب طبیعی بودن و خیلی هم طول نمیکشید . پارسال زمستونم جفتمون واکسن زدیم و شکر خدا بدون تلفات گذروندیم . باباش واکسن نزد و دوهفته پیش از این سرماخورگی های ناجور گرفت که حتی دکتر محتاط اینجا هم صد تا کپسول آنتی بیوتیک براش تجویز کرده بود . ولی خدا رو شکر باز هم پرش به فرفرک نگرفت .
ایشالله که دومی رو هم گیربیارین و خیالت راحت بشه . از سال بعد هم به تظرم از همون اواخر شهریور و اوایل مهر دنبال واکسن باش . قبل از اینکه فصل شیوع فلو برسه .

آرههه دیگه توبه کار شدم هر سال میزنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد