قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

خاله شراره

هر شب بعد از اینکه براش کتاب خوندم، ازش میپرسم که امروز چه طور روزی داشته؟و چه اتفاقی رو بیشتر و چی رو کمتر دوست داشته؟

جوابای امشبش هر دو به خاله شراره ختم شد!!!

-امروز چه طور روزی بود نویان؟

-خوب بود.

-بهترین قسمتش چی بود؟

-اینکه خاله شراره داره میاد.

-و چیشو کمتر دوست داشتی؟

-اینکه هر چی منتظر شدم نرسیدن.

-عزیزدلم فردا صبح میبینیشون. شبت بخیر. خوابای خوب ببینی... 

نظرات 2 + ارسال نظر
ماری دوشنبه 2 تیر 1399 ساعت 04:09

نسیم جان خوبی خانوم؟
خبری ازت نیست؟
تو این اوضاع نگرانی های هرروزه آدم زودترم نگران میشه
امیدوارم سرت به خیر و خوشی گرم باشه

سلام عزیزم خوبیم شکر. دل و دماغ نوشتن ندارم عزیزم. ممنون که یادمی

الهه جمعه 2 خرداد 1399 ساعت 11:29

سلام اجی خوبی الهی اجی چقدر خاله هاشو دوست داره خدا حفظشون کنه براتون اجی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد