قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

32 هفتگی و بهداشت

سلام فرشته کوچولوی نازم. نویان عزیزتر از جونم

خوبی عزیزدلم. امروز وارد 33 هفتگی شدی قربونت برم. 32 هفتگیت مبارک پسر قشنگم. این روزا زمان هم تند میره و هم کند!!! از یه طرف باورم نمیشه که 7 ماه و نیم از ریشه کردنت در وجودم گذشته و از طرف دیگه اینقدر بیقرار دیدن و بوییدنتم که همش میگم پس کی آخر شهریور میاد و تو رو در آغوش میگیرم! هنوز نیومدی همه هستی منو بابا شدی. دیروز بابا مهدی میگه نویان هنوز دنیا نیومده من اینهمه دوسش دارم، دنیا بیاد چی میشه!!!! میترسم هووم بشی مامان جون اصلا باورم نمیشه این همون بابا مهدیه که میگفت بچه نهههههه! فعلا زوده!!!!!!!!!!!!! گاهی ساعت ها کنارم میشینه و صدات میکنه و باهات حرف میزنه.جالبه انگار تو هم صداشو میشناسی و شروع به تکون خوردن میکنی! گاهی اوقات تکونات هردومون رو به خنده میندازه یه دفعه خودتو قلمبه میکنی و دلمون برات ضعف میره

دیروز رفتیم مرکز بهداشت و چک ماهانه شدیم. خدا رو شکر همه چی خوب بود جز وزن مامان!!!! تو بهداشت گفت 72 کیلو!!! و نسبت به نمودار نرمال بالاتر بودم!!!!البته رو ترازو خونه 71 ام  ما که نفهمیدیم بالاخره وزن درستمون چقدره!!! 10 شهریور نوبت چکاپ بعدی مرکز بهداشته عزیزم. آخییی اونموقع دیگه خیلی به دنیا اومدنت نزدیک شدیم.

عزیزدلم مثل همیشه ازت میخوام که حسابی مواظب خودت باشی تا روزی که چشمای نازت به روی دنیای ما باز بشه. دوستت دارم و میبوسمت هستی من.