قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

جشن تولد 4 سالگی نویانم

(گل سینه و گیفت تولد با تم ماشین)

بعد از سفر مهمترین برنامه ای که داشتم جشن تولد نویان بود. مامان اینا 29 شهریور (روز تولد نویان) کرمانشاه نبودن و دست تنها تولد گرفتن برامون سخت بود. این بود که انداختیمش 4 مهر. همه رو هم دعوت کردیم و برنامه این بود که اگه جمعیت زیاد شد، جشن رو تو باغ بگیریم و اگه نشد تو خونه.هدا (خواهرزاده مهدی) همون اول اعلام کرد که اون تاریخ آنتالیاست. بقیه خواهرزاده ها هم نیومدن. خواهرهای مهدی هم یه هفته زودتر اومدن کرمانشاه!!! اولش خیلی ناراحت شدم. خب من کلی تدارک دیدم، چرا باید هفته قبل از تولد بیان؟!ولی خب اونام دلایل خودشونو داشتن. میخواستن چند روزی بمونن و تو مهر دانشگاه بچه ها شروع میشد و امکانش نبود(گرچه معمولا تا ده روز اول مهر دانشگاه ها تق و لقن).منم ناراحتی رو از خودم دور کردم و با خودم گفتم "صلاح مملکت خویش خسروان دانند". برادرشوهرم که تهرانه، چند روز قبل از تولد گفت که شرایطش مهیا نیست و حق هم داشت. برادر شوهر کوچیکه هم اون تاریخ ابهر بود و خانوم و دخترش هم تنهایی نیومدن. این بود که تولد خلاصه شد به خونواده من با یه غایب بزرگگگگگگ، شراره(خواهرم). بیشتر از همه نیومدن شراره ناراحتم کرد. شراره اصفهان زندگی میکنه و متاسفانه تو اون تاریخ همکارش عمل جراحی داشت و مدیرش بهش مرخصی نداد. خیلی خیلی جاش خالی بود ولی خب چه میشه کرد. راه دور بودن این چیزارم داره دیگه.

(تیشرت تولد با تم ماشین)

مثل همیشه از چند ماه قبل به فکر کارای تولد و انتخاب تم و ... بودم. بین تم ماشین و دایناسور شک داشتم(نویان تو این سن به شدت شیفته ماشین و دایناسور بود) که خود نویان ماشین رو انتخاب کرد. ولی تنها تمی که تو بازار از ماشین موجود بود مک کویین بود که هم زیاد دوسش نداشتم هم تم تولد پارسال کارن (خواهرزادم) بود. پس خودم دست به کار شدم و به مرور، تو زمان هایی که نویان خواب بود و ... یه چیزایی درست کردم. اولین چیزی که درست کردم ماشین های کوچیک نمدی بود که خیلی به کارم اومد. پشت بعضی هاش سنجاق چسبوندم و گل سینه ساختم که تقریبا همه مهمونا استقبال کردن و لباس همه با یه گل سینه ماشینی تزیین شد. بعضیاشم با یه آهنربا چسبوندم بالای یکی از عکس های جدید نویان و به عنوان گیفت تولد 4 سالگی به مهمونا دادم. بعضیاشم برای تزیین پشت میزش استفاده کردم. قدم بعدی لباس نویان بود. اولش کلی گشتم یه تیشرت با تزیین ماشین که شیک هم باشه پیدا کنم که نیافتم. تو یه کانال هم قبلا یه چیزی دیده بودم که متاسفانه تموم کرده بود. تصمیم گرفتم یه تیشرت سفید ساده بخرم و با همین ماشینای نمدی تزیینش کنم ولی حس خوبی بهش نداشتم که تو نت گردی هام به چاپ متین (https://www.chapmatin.com/) برخورد کردم. هر طرحی رو میخواستی برات طراحی و روی تیشرت چاپ میکرد. در نهایت به تیشرتی رسیدیم که تو عکس میبینین. هم طراحی، هم چاپ و هم جنس تیشرت واقعا عالی بود.

این تیشرت رو با یه شلوار جین روشن،  تن نویان کردم. مهدی هم یه بلوز سفید (ازین سنتی چهارگره ها)و شلوار کتان کرم پوشید و یه گل سینه ماشینی قرمز زد. منم یه پیرهن کوتاه قرمز که جلوی سینه و آستیناش حالت لوزی لوزی درآوردن، پوشیدم و یه گل سینه ماشینی زرد زدم. در مجموع ست بدی نشد.

(گیفت عکس با تم ماشین)

کل شهر و نت رو دنبال قالب ژله طرح ماشین گشتم، نبود که نبود. آخرش یه کالسکه پیدا کردم و با تقریب خوبی به جای ماشین جا زدم. البته به نظرم خیلی هم خوب نشد.


(ژله ماشینی)

تو یه ظرف دیگه هم ژله بستنی درست کردم و بعد از اینکه خودشو گرفت، طرح ماشین رو توش خالی  و با ژله قرمز پر کردم و در نهایت شبیه ماشین تزیینش کردم. با مزه شد. از اون خیلی راضی بودم.

(ژله تم ماشین)

سالاد هم با تم ماشین  تزیین کردم که البته باید با رسم شکل توضیح بدم که روی سالاد یه ماشین نارنجی با چرخ های قرمز پارک کرده

(سالاد با تم ماشین)

برای بقیه تزیینات هم با کاغذ رنگی و مقوا یه سری ماشین های کوچیک رنگارنگ و یه چراغ راهنمایی و دو تا ازین چیزا که میذارن تا ماشینی پارک نکنه (اسمشو نمیدونم) درست کردم و یه عدد" 4 "که با پرچم مسابقات اتومبیلرانی و چراغ راهنمایی و طرح خیابون تزیینش کردم. مابقی وسایلم سعی کردم تم ماشین رو توش رعایت کنم. یه سری چیزام دیگه از رو ناچاری مک کویین خریدم (مثل بشقاب و چاقو چنگال و دستمال و لیوان و کلاه تولد و ...). فایل لیبل نوشیدنی و تاپر روی غذاها رو هم از نت دانلود کردم  و پرینت رنگی گرفتم و استفاده کردم.

(تزیینات تولد تم ماشین)

6 تا بادکنک هلیومی (قرمز، آبی، سبز، زرد، بنفش، نارنجی) خریدم و سه تاشو این ور میز تولد گذاشتم و سه تاشو طرف دیگه. در کل تزیینات تولدش به نظر خودم شیک و خوب شد.برای شام هم به "تهیه غذای میثم" (الهیه)، کباب نگینی سفارش دادم که الحق خوشمزه درست کرده بود.

(تزیینات تولد تم ماشین)

مامان و بابا نمیدونستن کادو تولد، برای نویان چی بخرن و به من گفتن براش 500 تومن کنار گذاشتن ولی نمیدونن چی بخرن. برنامه صبح پنجشنبه 4 مهر 1398 این بود که برم و بادکنک های هلیومیشو بخرم که به مامان گفتم باهامون بیاد تا نویان خودش کادوشو انتخاب کنه. چون نویان که متوجه نمیشه مامان و بابا پولشو دادن یعنی چی؟! هر کادو رو به نام کسی میزنه که ظاهرا براش خریده!!! مثلا من و مهدی براش کیبورد گرفتیم. وقتی آوردنش من اداره بودم و نویان میگه "باباجون برام پیانو خریده!!!" منم چون دیدم اینجوری میگه و هر کاری کردیم تو ذهنش درست نشد، خودم براش یه ساعت مچی خریدم که روش عکس یه بن تن داره که چشماش حرکت میکنه.(داستانش جالبه. اون روز من و نویان با هم رفتیم بیرون و نویان گفت این ساعت رو روز اسباب بازی بعدی بخریم و من رفتم تو مغازه. نویان با تعجب پرسید مگه امروز روز اسباب بازیه؟! و من براش توضیح دادم که به جز روز اسباب بازی، تو روز تولد هم من میتونم چیزی رو که دوست داره به عنوان کادوی تولد براش بخرم.)

(تزیینات تولد تم ماشین)

خلاصه اون روز من و مامان و نویان رفتیم فروشگاه کودک که نویان خودش کادوشو انتخاب کنه. به محض ورود به مغازه نویان یه ماشین پژو405 (از این فلزی کوچولوها)انتخاب کرد و هرچی بهش گفتیم باشه حالا بیا بقیه رو هم ببین نیومد که نیومد.حتی مامان اونو براش خرید و گفت حالا بیا بازم نگاه کن اگه چیز دیگه ای دوست داری برات بخرم، ولی بچم به کادو جدیدش قانع بود و به نفع ما کار کرد، پول کادوش رفت تو جیب ما

(تزیینات تولد تم ماشین)

بالاخره بعد از کلی دوندگی و کار و بالا پایین، پنجشنبه 4 مهر 1398 جشن تولد 4 سالگی نویان به خوبی برگزار شد.البته شیطنت های 4 سالگی گل کرده بود و کلی طول کشید تا بتونیم چند تا عکس درست و حسابی ازش بگیریم. همش شکلک درمیاورد و آروم و قرار نداشت  و صد البته که همون عکس ها هم بینظیر و ناب بود.

(کیک تولد تم ماشین)

مدل کیک تولدش رو تو اینستا دیدم. ازش پرینت رنگی گرفتم و دادم به قنادی "آرتین"( شیرینی سرای آرتین- شهرک نجفی) تقریبا همیشه کیک ها رو اینجا سفارش میدم. کیک های فوق العاده خوشمزه و خوشگلی تحویلت میده. تا کیکش رو آوردیم رفت و یه خرش پاندا فوندانتی (که از کیک چند وقت پیش نگه داشته بود) آورد و گذاشت رو کیکش

همش میگفت کیک رو قاچ کنیم و بخوریم. آخرم طاقتش نگرفت و کلی ناخونک به کیکش زد و ما با خوشحالیش شاد شدیم. 

اولین مهمونایی که رسیدن عمو حسن و زن عمو ناهید بودن، وقتی که من تازه از حموم اومده بودم خوبیش به این بود که با مهمونام رودربایستی نداشتم و پیششون آماده شدم.

هر مهمونی هم که میرسید، اول باید میرفت تو اتاق و به آهنگی که تو همون یه جلسه کلاس پیانو یاد گرفته بود، گوش میداد. با چنان ذوقی براشون پیانو میزد که دلم ضعف میرفت. امیدوارم این عشق و علاقه به موسیقی همین قدر قوی بمونه.

(میز شام تم ماشین)

مهمونای تولدم خلاصه شدن به مامان و بابا و شبنم و سعید و کارن و خونواده عمو نادر ( عمو نادر و خاله سوسن و پگاه و آیلین)و خونواده عمو حسن (عمو حسن و زن عمو ناهید که  اون تاریخ اتفاقی کرمانشاه بود) و مامانی بابایی ( که چون مامانی به خاطر پادرد، نشستن سختش بود نیومدن ولی براشون شام و کیک رو فرستادم). خیلی جمع کوچیک و خودمونی ای شد ولی بینهایت به نویان خوش گذشت. حسابی شیطونی کرد و خوش گذروند و معرکه گرفت. برامون کلی شعر خوند و احساس میکنم خاطره خوبی از جشن تولد 4 سالگی تو ذهنش ساخته شد.

(میز شام تم ماشین)


کارن، گل یکساله خاله


یکسال شد قشنگ خاله!!! یکسال گذشت از اون روز قشنگی که پا به زندگیمون گذاشتی. از اون روزی که روحی جدید و امیدی تازه به زندگیمون بخشیدی. اون کارن کوچولو با یه دنیا نیاز، که دل درد های کولیکی آرومش نمیذاشت، الان راه میره و دل میبره. قشنگم کاش میدونستی که چقدر دلم میخواد جور دیگه ای برات خاله گی کنم!!!!یه جور بهتر، عمیق تر. کاش بفهمی که بعضی وقت ها چقدر بیتاب بغل کردن و بوسیدنتم. عزیز دلم فقط بدون که خاله هر کاری میکنه به خاطر تو و نویانه. چون نمیخوام حس حسادت و رقابت تو نویان زنده بشه و از ته دل میخوام که بهترین پسرخاله های دنیا برای هم باشین. کاش خاله شدن رو قبل از مادر شدن تجربه میکردم و با خیال راحت تموم عشقمو نثارت میکردم. فقط بدون که عاشقانه دوست دارم و بهترین ها رو برات آرزو میکنم. امیدوارم که غنچه های لبخند مهمون همیشگی لبهات باشه. عزیزدلم تولدت مبارک.



جشن تولد گرفتن برای شبنم خیلی سخت بود!!! البته شایدم یه جورایی حق داره!!! کارن بیش از حد بهش وابستس و وقتی شبنم هست پیش هیچ کس حتی باباش نمیمونه و شبنم باید دائم یا بغلش کنه یا کنارش راه بره. این بود که جشن تولدش رو تو home cafe گرفتن که اتاق تولد داشت و خدایی هم راحت برگزار شد. تم تولدش هم مک کویین بود که کارن عاشقشه. البته جشن تولدش رو 11 روز زودتر گرفتیم. چون شراره و مامان سعید 15 آذر 1397 کرمانشاه بودن و این شد که ما زودتر رفتیم پیشواز تولد. 



صبح تولد هم رفتیم آتلیه و با این کوچولو یک ساله کلی عکس گرفتیم. البته قرار بود از نویانم عکس بگیرم که نمیدونم چش بود، اصلا نمیموند و قرار شد یه هفته تنها ببرمش. آتلیه شکلات کرمانشاه، یه آتلیه مخصوص کودکه و کلی تم و ... داره. هنوز کار نهاییش رو ندیدم ولی به نظر خوب میاد. بمونه که پرسنلش بهم گفتن پنجشنبه بعد، ساعت 10:30 صبح برای گرفتن عکس های نویان برم. منم بدیو بدیو رفتم بعد بهم گفتن کی ؟!!! کجا؟!!! خلاصه بعد از کلی گشتن فهمیدیم که ای دل غافل، برای پنجشنبه 29 آذر 97 بهمون وقت دادن و ما یه هفته زودتر، 22 آذر رفتیم!!! البته تم یلداشونو چیده بودن و ما از نویان و کارن عکس یلدایی گرفتیم.