قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

قاصدک مهر

روزهای تلخ و شیرین

نویان و 16 ماهگی




امروز دلم میخواد دستور یه آش خوب برای کوچولوهای نازنین رو بذارم. آش گندم. نویان من که خیلی دوسش داره. گندم پوست کنده رو از شب قبل خیس میکنیم و با دو تیکه گوشت گوسفندی و کمی جوانه گندم میپزیم. دقت کنین جوانه گندم زیاد نباشه چون طعم شیرینی داره و غذا رو شیرین میکنه. نویان که اصلا آش شیرین دوست نداره. بعد از پختن، نعنا داغ و پیاز داغ و کشک رو اضافه میکنین. من با گوشت کوب برقی کمی میکوبم و میدم جیگر خان نوش جان کنه. خیلی هم دوستش داره. امیدوارم این دستور به کارتون بیاد. نوش جان



شنبه 27 آذر 1395 رفتیم یه دور همی با حال،ویلای عمو مجید، تو منطقه سرآبله کرمانشاه. پسرم حسابی عاشق موسیقی شده بود. اینقدر از تنبک خوشش اومده بود که نگووو. میزد و قر میداد و کسی اجازه نداشت به تنبکش دست بزنه! خخخخخ
 اون شب حسابی پسر خوبی بود. با زدن و خوندن بقیه انرژی میگرفت و میخندید و می رقصید.
این شب خوب رو مدیون عمو بهرام عزیز هستیم که به این دورهمی دعوتمون کرد.
این روزها لطف خدا شامل حالمون شد و بارون خوبی بارید. شنبه 4 دی 1395 برای اولین بار نویان رو چند دقیقه ای، بردم زیر بارون و بارون رو لمس کرد. البته از ترس مریض شدن زود رفتیم تو ماشین و من با چهره متعجب پسرکی روبرو شدم که احتمالا  از خودش میپرسیده  این دیگه چی بود؟!
این روزها میره کنار در و مدام تکرار میکنه: "da daaaaaaa" و ما مجبوریم سرش رو با چیز دیگه ای گرم کنیم و به خاطر سردی هوا da daaaa رو بیخیال شیم!
یه چیز جالب دیگه هه هست که گفتنش خالی از لطف نیست. کلینیک فیزیوتراپی خواهر من، طبقه پایین خونه بابام ایناس. این وروجک خان، هر روز غروب که میخوایم بریم خونه، حتما باید اول بره به خاله شبنم جونش سر بزنه اگه هم ما نخوایم ببریمش اینقدر "ایه ایه" میکنه و خودشو به اون سمت کج میکنه تا ما رو راضی کنه! یه روز رفتیم و خاله کلاس کمانچه بود و زودتر رفته بود! حال بچم گرفته شد! با وعده شکلات و شیرینی هم حتی حاضر نشد بغل منشی و پرسنل خاله بره و زودی گفت بریم اینقدر پسر با احساسی دارم من
پنجشنبه 2 دی 1395 برای چکاپ 15 ماهگی بردمش مرکز بهداشت. وزن 12400، قد 83.5 و دور سر 49.7. خدا رو شکر همه چی خوب و بالاتر از نمودار رشد هم بود(هم قد و هم وزن و هم دور سر ) برخلاف تصورم که فکر میکردم نذاره وزن و قدش رو بگیریم، پسرم خیلی پسر خوبی بود و حسابی همکاری کرد. قربونت برم عزیزکم.
دیروز 228 تا از عکس های یک سال اخیر نویان رو چاپ کردم! خیلی سعی کردم کمش کنم ولی کمتر از این نشد من عاشق عکس چاپ شدم و عاشق خاطره بازی. کلی با عکس ها حال کردم. حالا کی وقت کنه تو آلبوم بزنه این همه عکسووووو!!!!!
پ ن: اینم اضافه کنم برای کمتر سیاه شدن دندون نویان با قطره آهن، سعی میکنم حتما حتما ته حلقش بریزم و بعد هم سریع آب بهش بدم. یه دستمال تمیز (جنسش کمی کلفت و جاذب باشه) رو سریع خیس میکنم، سر نویانو روی پام  میخوابونم و دندوناشو کامل پاک میکنم. بعد هم با مسواک انگشتی خیس یه بار دیگه دندوناشو پاک میکنم. قبلا دستمال خیس رو استفاده نمیکردم ولی از وقتی اونم اضافه کردم خیلی بیشتر راضیم. با بازی و خنده دندوناشو تمیز میکنم و خدا رو شکر نویان هم همکاری میکنه. در مورد شربت آهن هم پرسیدم و گفتن اون هم سیاه میکنه ولی کمتر! از اونجایی که قطره رو راحت تر میتونم به نویان بدم و دوزش هم کمتره، من همچنان قطره آهن فروگلوبین میدم.