-
جر و بحث ممنوع!!!
شنبه 14 بهمن 1396 10:28
شاید بزرگترین اشتباهمون تو این دو سال و پنج ماه بود، بزرگترینش!!! یه جر و بحث ساده زن و شوهری جلو پسر کوچولویی که بیشتر از حد تصور ما متوجه میشه و بیش از حد حساسه!!!یه جر و بحث تو ماشین، که فقط تن صداهامون بالا رفت!!!اضطراب تو چشم های کوچیکش موج میزد!!!با تعجب نگاهمون میکرد و افسوس که اون موقع ما اینقدر خودخواه شده...
-
خاطرات برفی
یکشنبه 8 بهمن 1396 09:31
برف نو برف نو سلام سلام بنشین خوش نشسته ای بر بام پاکی آوردی ای امید سپید همه آلودگی است این ایام... "احمد شاملو" بالاخره بارید، بالاخره نشست، نه در حدی که تو خاطراتم هست!!!!!نه اونجوری که باهاش آدم برفی بسازیم و تا مدت ها از پشت پنجره اتاق نگاهش کنیم که نکنه دماغش بیوفته، دکمه هاش یا بالاخره یه روزی سرش!!!...
-
ملت عشق(پیشنهاد کتاب4)
چهارشنبه 4 بهمن 1396 13:01
به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق . خود به تنهایی دنیایی است عشق . یا درست در میانش هستی، در آتشش یا بیرونش هستی، در حسرتش … "چهارم بهمن ماه هزار و سیصد و نود و شش" "این کتاب در واقع دو رمان است که به زیبایی در کنار هم و در یک کتاب گنجانده شده است. دو رمان که موازی هم جلو می رود. یکی در سال ۲۰۰۸ در...
-
شین مثل شکست!!!
دوشنبه 2 بهمن 1396 14:14
نمیشه همیشه برنده بود!! یه جاهایی باید پرچم تسلیمت رو بالا ببری و بپذیری که شکست خوردی!!! پروژه از پوشک گرفتن نویان یکی از همون وقت هاست!!! خیلی مقالات خوندم و مثل همیشه نت رو زیرورو کردم. تو کنکاش هام به یه روشی رسیدم به اسم "روش سه روزه!"نمیدونم مدت زمان کمش بود که منو جذب کرد یا تعداد کامنت هایی که ازین...
-
سانچی، یه تراژدی دیگه!دوباره تسلیت!
یکشنبه 24 دی 1396 12:48
خدایا چرا دیگه دعاهامون مستجاب نمیشه؟!!چند تا خبر بد دیگه باید بشنویم؟!انگار نفرین شدیم!!! تسلیت میگم به همه مردم ایران و آرزوی صبر میکنم برای خونواده هاشون... نفت کش سانچی 24 دی 1396 پس از چندین روز سوختن، غروب کرد و همه امیدهامون برباد رفت شعر زیر از بابامه به یاد این حادثه تلخ "غریبانه می سوزیم تمام بودن...
-
این روزهای من
یکشنبه 24 دی 1396 12:00
این عکس مربوط به روزهای کریسمسه و ویترین شهر کودک. با تاخیر شروع سال 2018 میلادی رو به همه مسیحیای جهان تبریک میگم و سالی سرشار از صلح و آرامش رو برای همه آدما آرزو میکنم. از این روزها بگم که به قول همکارم بهتره زین پس به جای"کرمانشاه" بگوییم"لرزانشاه" و به جای "کرمان"...
-
عروسی خوبان
شنبه 16 دی 1396 09:59
این پست، یه پست جامونده از نیمه های آذره!!!امروز دیدمش گفتم دیگه زیادی تنبلی کردم تکمیلش کنم خخخ راستی من از امروز دوباره رژیم سم زدایی و لاغری جنرال رو شروع کردم. نتایجش رو حتما اعلام میکنم.چگونگی رژیم و ریز رژیم پارسالم رو میتونین اینجا ببینین http://ghasedakemehr.blogsky.com/1395/10/11/post-198/جنرالی-میشوم- 14 آذر...
-
التماس آرامش
سهشنبه 12 دی 1396 09:48
سر بریدند آسمان را در زمین چیست حس مردم این سرزمین خواب دریا غرق خون تعبیر شد دشنه ای با تشنه ای درگیر شد این گذشت اما غزل یک بیت نیست حسن مطلع را نمی باید گریست جنس تاریخ و حکایت نیست عشق کینه و زخم و شکایت نیست عشق عشق یعنی جمع جبر و اختیار عشق یعنی مردنی با اقتدار عشق جمع کفر با ایمان محض عشق یعنی خلقت انسان محض...
-
خدایا امیدم تویی
شنبه 9 دی 1396 09:52
همیشه فکر میکنیم از ما خیلی دوره!!!غصه و مریضی و اتفاق های بد ماله بقیه است!ولی... پنجشنبه صبح(7 دی 1396) مامانی نازم (مامان بابام) دیر از خواب بیدار شد و وقتی بیدار شد، همه رو غمگین کرد. نمیدونم چقدر طول میکشه تا قدرت تکلمش که بر اثر سکته مغزی از دست رفته برگرده و چند وقت دیگه زمان لازمه تا صدای مهربونش دوباره خونمون...
-
پیشنهاد کتاب 3
چهارشنبه 6 دی 1396 12:23
مجموعه ای از داستان های کوتاه و لبریز از احساسات زنانه. برای من که خیلی جالب بود. توصیه میکنم حتما بخونید. "ششم دی ماه یکهزار و سیصد و نود و شش"
-
یلدایتان اهورایی
شنبه 2 دی 1396 12:43
برایم از عاشقانه هایت بگو یلدا پر از عاشقانه های پاییز است که لبخندش را نثار می کند به عروس سپید زمستان و پل می زند بوسه ی شب را به مهمانی نور... #فائزه اسدزاده آخرین روز پاییز رو مهمون بلوار زیبای طاقبستان شدیم و نویانم حسابی از بازی میون برگ های پاییزی لذت برد. آخر هم با گریه تونستیم برگردیم خونه. انگار نویان هم مثل...
-
فرشته ای به نام کارن
سهشنبه 28 آذر 1396 10:05
برای کارنم: امروز روز توست. روزی که به دنیای ما قدم خواهی گذاشت و فرشته ای زمینی خواهی شد. تو می آیی تا شبنمه جانم مادر و رنگ زندگی شادتر شود.تا لقب دوست داشتنی "خاله" را به من هدیه کنی. عزیز خاله به سلامت به این دنیا بیا و با شادی زندگی کن و تمامی سهمت از گل های خنده را از زندگی بگیر و بدان که ما بهترین ها...
-
بنفشه آفریقایی
دوشنبه 20 آذر 1396 09:32
پرورش گل و گیاه از جمله کارهای دلنشین برای منه و یکی از بهترین تجربیاتم پرورش بنفشه آفریقایی بود. بنفشه آفریقایی از طریق برگ هاش تکثیر میشه. اردیبهشت ماه که شمال رفته بودیم، زن دایی بتول عزیزم چندتا از برگ های بنفشه آفریقایی رو بهم داد و با راهنمایی های پسر خاله پسرعموم(خاله و عموم زن و شوهرن) آقا نوید گل، پروژه پرورش...
-
پادشاه فصل ها...
یکشنبه 12 آذر 1396 12:42
با همه زیبایی هاش داره بار سفر میبنده. دوست دارم پاییز زیبای من... "پاییز وسوسه قدم زدن در کوچه باغ خاطرات واشک ریزان فصلی است که در تنهایی خویش بار سفر می بندد وتو در آستان حضورت باچارقدی هفت رنگ مرا به عشق بازی پروانه ها فرا می خوانی ............. #ن.آتش " دو عکس بالا مربوط به پنجشنبه دوم آذر ماه 96 و باغ...
-
زندگی ادامه داره...
سهشنبه 30 آبان 1396 11:59
این پست هنوز تکمیل نشده بود که غم روی دلم آوار شد. امروز تصمیم گرفتم تکمیلش کنم و به خودم بارها یادآوری کردم که زندگی در جریانه و باید قدر ثانیه ثانیه هاشو دونست. من در حال حاضر، به علم نوین برای تربیت کودک ایمان دارم و در همین راستا بود که تصمیم گرفتم با یه روانشناس صحبت کنم. مهدی وقت گرفت و پنجشنبه 11 آبان 96، من و...
-
ممنونم هموطن
دوشنبه 29 آبان 1396 13:02
یک هفته گذشت، یک هفته ی سخت، هم از نظر روحی، هم از نظر کاری! میدونم روزها و ماه ها و شاید سال ها زمان نیاز باشه تا شهرهای زلزله زده به وضعیت عادی خودشون برگردن و بعضی چیزهام دیگه هیچ وقت برنمیگردن!!!خدا صبرشون بده. خدا به دلشون آرامش و امید بده. این پست رو گذاشتم که تشکر کنم از همه هموطنا و دوستای خوبم که این مدت...
-
کرمانشاه نازنینم تسلیت
دوشنبه 22 آبان 1396 10:16
از زلزله و عشق خبر کس ندهد/آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای اینکه دیشب چقدر ترسیدم بمونه، چقدر جیغ کشیدم و گریه کردم بمونه، اینکه چقدر نگرانی کشیدم بمونه، اینکه تا صبح تو خیابون و تو ماشین کوفته شدم بمونه، با غم مردم چی کار کنم که داره دیوونم میکنه!!!!خدایا صبر بده!!! دیشب زلزله 7.3 ریشتری ساعت 21:48 مورخ 21 آبان 1396...
-
استقلال
چهارشنبه 10 آبان 1396 11:20
دغدغه ذهنی بعدی من، بعد از گرفتن شیر، استقلال محل خواب نویان بود. پروژه ای که ماه ها پیش امتحان کردم و ناکام عقبگرد زدم!!! مثل همیشه کلی در موردش خوندم و خوندم و دیدم تنها تشویق میتونه نویان رو مستقل کنه. مدت ها بود بهش میگفتیم که چقدر آقا شده و دیگه باید تو تخت خوشگل خودش بخوابه. اونم خوب استقبال میکرد و میگفت تختم...
-
بدرود همشهری هنرمند
دوشنبه 8 آبان 1396 00:22
زیر سایه روباه نخواب، بگذار شیر تورا بدرد... امروز مراسم خاکسپاری علی اشرف درویشیان، نویسنده بزرگ کرمانشاهی بود. کرج به خاک سپرده شد اما، آسمان شهرش در سوگش گریست.روحش شاد، یادش سبز. "رفتی در هوای کوچه های پاییزی آن روزها که آبشوران پراز نغمه های عاشقی بود و قلب ها غمگینانه می زد تو در کوچه های درد صدای پای...
-
یک تعمیر ساده!!!!
سهشنبه 25 مهر 1396 14:31
کتاب هایی که تو عکس میبینین از طریق اینترنت و سایت http://www.ketabekoodak.ir/ سفارش دادم. کتاب هایی مفید و با قیمت مناسب. نویان که خیلی دوسشون داره. من قبل از تولد نویان کتاب های هوش زیر یکسالگی رو هم براش خریدم و باهاش کار کردم و از اون ها هم خیلی راضی بودم و توصیه شون میکنم. حتی اگه تاثیری روی هوش بچه ها نداشته...
-
سفرنامه مهر نود و شش
چهارشنبه 19 مهر 1396 14:30
دوباره مهرماه و موعد سفر به شمال ایران. چهارشنبه 5 مهر رفتیم همدان و پنجشنبه 6مهر 1396راهی چابکسر شدیم. از چهارشنبه 5 مهر 1396 بگم که مهدی به اندازه کرمانشاه-رشت رانندگی کرد!باید کنگاور میرفت، یه جلسه کاری مهم تو دانشگاه داشت. بعد با داورش، دکتر دباغ، برای امضا نهایی تزش، سنندج قرار داشت. از کنگاور رفت سنندج و دوباره...
-
خاطرات سبز کودکی
یکشنبه 16 مهر 1396 16:08
این خونه و حیاطش، روزی پر بود از خنده و بازی بچه های قد و نیم قد! یادش بخیر همه عشقمون به تابستون، رفتن به شمال و بازی تو این حیاط بود. یادش بخیر بابا بزرگ مهربون و خاله مهری مهربون تر.یادش بخیر نیمه های شب رسیدن و نم بارون و عطر یاس های رازقی اون کوچه. یادش بخیر بعدازظهر های بارونی و ایوون و کتاب های صمد بهرنگی که...
-
دوباره شونزده مهر
یکشنبه 16 مهر 1396 11:37
باز هم پاییز، باز هم مهر و دوباره شونزدهم. یکبار دیگه اومدن و من یکسال باتجربه تر شدم. یکساله دیگه به خاطراتم اضافه شد. یکسال بیشتر خندیدم و یکسال بیشتر زندگی کردم، با همه غم ها و شادی هاش. روز تولد آدم روز عجیبیه!انگار مختص خودته، یه حس عجیبی داره که به شدت عاشقشم. روز تولد من روز جهانی کودکم هست. پس تبریک میگم اول...
-
شروع زندگی مشترک
جمعه 14 مهر 1396 11:33
آن روزها، آرزویمان رسیدن به این روزها بود. تحقق آرزوهای من، همیشه بمان، همینقدر خوب، همینقدر مهربان... امروز آشیونه عشقمون 7 ساله شد. سالگرد عروسیمون مبارک...
-
اندر احوالات پسرکم
پنجشنبه 6 مهر 1396 10:52
الان که مینویسم تو ماشینم و جوجه کوچولو کنارم خوابیده. داریم میریم شمال.عکس بالا مربوط به عطاویچه. عجب روزی بود. پسری اینقدر بلند بلند صدا زد عمو ساندویچ بیار که عمو بهش ماشین داد بلکه سرش گرم شه. آخرش هم در حالیکه با ماشینش بازی میکرد، با ناراحتی گفت "عمو ماشین داد دابیبیج نداد"خخخخ یاد این دلفین بخیر که...
-
جشن تولد 2 سالگی میکی موسی
یکشنبه 2 مهر 1396 11:17
برای تولد دو سالگیت مدت ها دنبال تم گشتم. تمی که هم بچگونه باشه، هم شیک باشه و هم رنگش متفاوت از تم تولد یکسالگی و جشن دندونیت باشه. تم میکی موس رو دوست داشتم ولی نه عکس صورتش رو!گوشاشو دوست داشتم خخخخ کلی گشتم ولی اونی که تو ذهنم بود، تو بازار پیدا نکردم. پس خودم دست به کار شدم و لوازم تزیینات جشنت رو درست کردم. اصلا...
-
بوی ماه مدرسه
شنبه 1 مهر 1396 16:08
باز آمد بوی ماه مدرسه... عطر پاییز، عطر بارون، عطر خاک نم خورده، عطر خاطرات ناب کودکی. مدت هاست دیگه مدرسه نمیرم ولی هرسال اول مهر، دلم رو بین هیاهوی بچه های مدرسه و عطر دل انگیز لوازم تحریر جا میذارم و اونقدر دلتنگ اون روزها میشم که بغض غریبی گلومو فشار میده و تنها تسکین دهنده افسوس از دست دادن اون دوران، اشک های...
-
دوسال تمامممم!!!!
چهارشنبه 29 شهریور 1396 11:55
عجب روزی بود بیست و نه شهریور هزار و سیصد و نود و چهار و چه ساعتی بود ساعت یازده و پنجاه و پنج دقیقه صبح!!!! خدایا شکرتتت شکرت شکرت نمیدونم چرا هرسال به این روز و دقایق که میرسم چشام اشکی میشن و یه حس عجیبی وجودمو ماله خودش میکنه. خدایا شکرت که همراهمی و شکرت که بهترین هدیه دنیا رو بهم بخشیدی. نویانم امروز دو ساله شد...
-
دکترم روحت شاد
سهشنبه 28 شهریور 1396 12:38
خیلی ناراحت شدمممم خیلی خیلی زیاددددد. توروزهای انتظار امیدم بود.وقتی باردار شدم گفت به سلامت. حوصله ناز و ادای بارداری رو نداشت. خیلی تو کارش جدی بود و گاها بداخلاق، ولی هیچوقت هیچوقت با من بداخلاقی نکرد. شنیدن خبر رفتنش خیلی شوکم کرد.برای رفتن خیلی زودبود. میدونم که جای خوبیه چون رسالت بزرگش رو به بهترین شکل انجام...
-
برای نویانم
سهشنبه 21 شهریور 1396 10:19
عزیزترینم، فرزندم، من مادرت هستم... هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد، من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بیخوابیهای شبانه را، تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت حجمی از سکوت؛ تا بدانم حجم یک لبخندکودکانه ات میتواند معجزه زندگی دوباره ام باشد؛ من نه بهشت می خواهم نه آسمان و نه زمین، بهشت من، زمین من و زندگیم نفس های آرام...